امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تجربیات رانندگی
#41
وای سوفی مرسیییی دلگرمی دادی. فکر نمیکردم این خرابکاری پارکینگم افرین داشته باشه Big Grin
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Sufii
پاسخ
#42
ترگل جان بنظر من همینکه جرات کردی ماشینو تو این شلوغی تنها بردی بیرون افرین داری...با همین فرمون برو جلو، تو شوماخر میشی?
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol
پاسخ
#43
وای خیلی هیجان زده شدمممم Heart
پاسخ
#44
ترگل من رانندگی میکنم کم ولی پارکنینگمون جوریه که باید سر ته بیایم تو.منم خودم راحت کردم با کله میام تو کلا کمک گرفتن از بقیه زیادم بد نیست مخصوصا همسایه که خب اعتماد داری من تا حالا چند بار از مردم خواستم پارک کنن برام Smile) یه بار که یکی اومد برام پارک کنه یه جای که شیبدا بود و نیاز به نیم کلاج داشت اونم دنده عقب.خلاصه خودشم خاموش کرد کلی ختدیدیم Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Targol
پاسخ
#45
منم یکی دیگه از خاطراتمو بگم شاید ۵-۶ سال قبل
رفته بودیم شهرمون بعد من خواهرمو برداشتم که بریم شیرینی بخریم و یکم بگردیم موقع برگشت سر کوچه شیرینی فروشه یه حالت گودی داشت مثل جوی آب هست اونجوری یعنی باید رد میشدی یا اگر می ایستادی برای ادامه راه باید با گاز بیشتر می رفتی که خاموش نکنی.
آقا من اونجا سه بار خاموش کردم خخخخ
بعد کوچه منتهی به چراغ قرمز بود دیگه ماشینهایی که پشت چراغ قرمز بودن نگاه میکردن...
یه آقایی که پشت فرمون بود و داشت نگاه می‌کرد گفت خانم بیشتر گاز بدین تا رد بشه کلاج هم حواستون باشه
گفتم ممنون
و خدا روشکر از اونجا نجات پیدا کردیم
دیگه نگم که خودم و خواهرم چقدر خندیدیم
اون که روسریش هم گرفته بود جلو صورتش که آشنا نبینه ما رو خخخ
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Targol
پاسخ
#46
وای بچه ها عاشقتونم Big Grin Big Grin Big Grin

ترگل این تاپیک بالا اومدنی مطمئنم که کار خودته Big Grin Big Grin
تا به کجا کشد مرا ، مستی بی امان تو Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol
پاسخ
#47
بچه‌ها آقاهه اومد که ماشینو برام بیاره تو. میگه بیا یه کار اصولی کنیم. تو بشین بیار. من کمک میکنم. بنده خدا کلی هم وقت گذاشت برام توضیح داد. اخرش گفتم ول کن من استرس دارم بیا ببر تو رو خدا. گفت باشه.
یه چیزی بگم؟ الان خیلییی حس بدی دارم. اون بنده خدا خیلی دوستانه خواست کمکم کنه. اما احساس میکنم در نظرش خیلی خنگ اومدم. رومم نشد بگم تو تئوری همسرم بهم گفت. اما خوب باید بشینم. انقد نگران بچه‌ها بودم که بالا مامانم از پسشون برنمیاد همون یه ذره گیراییمم از دست دادم. حالا یه جوریم Sad
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، liyane، Mari90
پاسخ
#48
ترگل جان اصلا فکرش رو هم نکن. خیلی از ما در شرایطی که استرس داریم اسم مون رو هم ممکنه یادمون بره.
دم اون آقاهه خیلی گرم خیلی خوشم اومد از حرفش. کار اصولی

ترگل دمت گرم که میگی هر کی مسخره ام کنه باهاش می خندم.
بچه ها چقدر مهربونی و کمک کردن خوبه چقدر خوبه که اون آقاهه با مهربونی به ترگل گفته چرا نمیری؟ اون یکی آقاها گفته بیا کار اصولی کنیم همه اینا خیلی قشنگن
دنیا با مهربونی و کمک جای بهتری میشه برا همه.

برا اینکه اسپم نشه ترگل جان سعی کن اصلا عجله نکنی نصفه شب که هیچ کس نمیاد پارکینگ برو در آرامش هر کاری دوست داری بکن.
از کلاج هم غافل نشو حلال 90 درصد مشکلات در رانندگیه.

ترگل من یه بار ماشینم یه نیم چرخش افتاد تو جوی آب. بعد یه آقاهه اومد راهنمایی کنه که رد شم گفتم می ترسم میشه شما بشینی؟
فکر کن من خیلی سال بود رانندگی می کردم و تو جاده هم اگه لازم باشه میرم ولی اونجا عین بچه ها گفتم میترسم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Sufii، Targol
پاسخ
#49
آرتاتام باورت نمیشه چقد کامنتت به دلم نشست. مرسی که اینا رو گفتی Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam
پاسخ
#50
آره ترگل جون واقعا باورم نمیشه ولی خوشحالم که به دلت نشسته دوستم.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Targol
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان