امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰
رز من و خواهرم هم پشت هم هستیم. فاصله سنیمون هم کمتره. من 16 ماه بزرگترم.
من شیرخشکی بودم. به اون مامانم شیر داره
البته برعکس، مامان من بسیااااار حواسش به غذاش هست. میگه تو بارداری هر روز یه کاسه بزرگ شیره انگور و کره میخورده.
در مورد بحث جسمانی جفتمون مثل هم هستیم. دندونامون هم ژنتیکی خوبه. کلا خانواده بابام جنس دندونای خیلی خوبی دارن. به جز اینکه خواهرم از بچگی معدش ناراحت بود. هنوز هم رفلاکس معده داره و فقط شیر بدون لاکتوز میخوره و...
تو این بحث فاصله بین دو فرزند به نظرم تو مادرایی که سن پایین ازدواج و زایمان میکنن راحت تر قابل اجراس. ما که تو سن بالا هستیم(حداقل برای اولین زایمان) شاید انقد دستمون باز نباشه.
البته من شرایطم فرق داره و بعد از عید برم پیش دکترم شاید بحث فریز رو مطرح کنم باهاش.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، nona، Rose، youtab، ستی‌لیته، شماره مجازی تیندر
پاسخ
بله کژال جان درسته، البته سن پایین هم آسیب های خودش رو داره که پشت سر هم بچه بیارن...
کلا آسیب بچه دار شدن خیلی زیاده و کمتر جایی ازش صحبت میشه...
بله درسته دقیقا هر کس باید به شرایط شخصیش دقت کنه، من چون بیشتر از جنبه ی منفی به دومی نگاه می کنم و اصلا دنبالش نیستم، بیشتر هم اطلاعاتی در مورد آسیب های فاصله ی کم دارم نه مزایاش مثل همین گزینه ی سن مادر، کیفیت تخمک، سن باروری، اعصاب مادر ووو... تا انتخاب خودم رو تایید کنم و دلم نسوزه Big Grin مسلما کسی که چند تا بچه بخواد باید چندین عامل رو مدنظر قرار بده و تصمیم بگیره...

آره ما دوتامون بیشتر شیرخشک خوردیم چون اگه درست یادم باشه، مامانم سر ۱۰ روز میگفت برگشته بود سر کار!!!! و اعصابش سر دومی خیلی دیگه خرد هم بوده... و اصلا هم خبری از رسیدگی و اینها نبوده البته مامان بزرگم با ما زندگی می کرد و در حقیقت او ما رو بزرگ کرده بود، ولی بالاخره رسیدگی مادر به جسم و روح خودش توی کیفیت فرزندپروری و وضعیت جسمانیشون موثره دیگه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، 2015، Nedaa28، nona، youtab، آیسان ۹۶، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
بچه ها من پسرم دیروز واکسنش رو زدیم تاهمین الان رسما سرویس شدم...یه کم میخوابه،کم غذا یا شیر میخوره...یبوستش هم خوب نشد بااینکه گلابی هم بهش میدم،مقعدش رو هم چرب میکنم
فاطمه هستم
Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Nedaa28، nona، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
15 یا ۶ ماه مواقع ضروری بعد از زایمان اول، اقدام کنی برای دومی
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، 2015، Nedaa28، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
بچه ها من اولا خیلیییی ناله مبکردم گفتم حالا بیام ی کم اصلاح کنم
ک ب مروز اوضاع بهتر شده 
روال کار دستم اومده 
بچه کوچیک بزرگتر و هوشیارتر شده و واکنشاش بیشتر شده و بزرگه بیشتر تمایل داره باهاش بازی کنه
انشاله کم کم دوتایی سرگرم میشن  Big Grin
فاصله سنی بچه های من 3ونیم هست و خلاصه سختی هست ولی ب مروز همه چی بهتر میشه
در کل هر چی فاصله بیشتر ببشه کار والدین راحت تره 
دور و بر م دیدم ک 8 9 سال حتی فاصله دارن و چقدر کارشون راحت تره ولی خب هم بحث سن خودم مطرح بود و هم اینکه من دوس داشتم فاصله سنیشون کم باشه تا دنیای متفاوتی نداشته باشن
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، 2015، Nedaa28، nona، Rose، youtab، آیسان ۹۶، شماره مجازی تیندر
پاسخ
شیدا جان، البته سپردن بچه دست کسی که خودش بچه اس، اصلا توصیه نمیشه و صد درصد آسیب هایی داره چه برای بزرگه که بار اضافی روی دوشش میذاره و از دنیای خودش دورش می کنه... نگهداری اصولی از بچه گاها حتی برای مادر هم طاقت فرساست، چه برسه بچه... و کلا آسیب های زیادی داره و خودش منشاء چندین تله ی روانی در بزرگسالیه... 
چه برای کوچیکه که ممکنه براحتی عزت نفسش آسیب ببینه یا جیما آسیب ببینه و... من حتی مواردی خوندم که بچه رو سپردن به خاله یا عمه ی بالغ و بالای ۱۸ سال و رفتن بیرون و اون عمه بچه رو ول کرده روی مبل و بچه افتاده چشماش کج شده تازه به مادره هم نگفته، بچه رو داغ کرده، بچه رو هل داده بچه از پشت خورده زمین وووو... کلا یه لحظه نباید روی کمک آدمی که بچه نداره یا بخصوص خودش کودک یا نوجوان هست، حساب کرد...
تنها خرید رفتن و بیرون رفتن و اینها حداقل یکی رو میخواد که خودش بچه بزرگ کرده باشه و بدون اجبار بچه مون رو نگهداره، یا مراقب کودک، یا پرستار حرفه ای کودک... غیر از این واقعا باید حساب کنیم که توی ۳-۴ سال اول اگه همچین گمکهایی نداریم، تا وقتی که بچه یا بچه هامون برن مهد، ما فقط خودمون رو داریم و خدا و شاید کمی هم همسر...

اینکه میگن بچه کمک می کنه مثلا در این حد که بیاد باهاش جلوی چشم ما بازی کنه، یا مثلا برای آدم آب بیاره یا چیزی دست مادر بده یا مثلا برای بچه شعر بخونه یا داستان بگه یا عروسک بازی کنه... یا اصلا اینکه جایی بمونه یا مثلا مهد و مدرسه بره واقعا مادر یه نفسی می کشه... اما مثلا بچه دو ساله رو شاید راحت نشه جایی سپرد چون هنوز زبون باز نکرده...
که برای بچه ی اول، این بار روی دوش مراقب اصلیه، ولی دو تا که بشن ممکنه اولی دوست داشته باشه که همکاری کنه، ممکن هم هست دوست نداشته باشه... اجبار نمیشه کرد... ولی کوچیک که باشن بحث خطرات، احساس نادیده گرفته شدن و بقیه ی آسیب ها هم به کمک نداشتن و درک نکردنه اضافه میشه (من الان همینجوریش نمی تونم جلوی جیغ پسرمو بگیرم چه برسه که مثلا دومی رو آورده بودم و خواب بود و میخواست که بیدارش کنه...)
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، 2015، Celin، Mari90، Nedaa28، nona، youtab، آیسان ۹۶، شماره مجازی تیندر، شیدا، کتایون خانم
پاسخ
سلام مامانای قوی و خوشگل سایت

این هم تاپیک جدید:
http://khanumha.com/showthread.php?tid=472
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 26 مهمان