امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تجربیات مادران از بارداری و زایمان و توصیه های مفید
#21
بچه ها، دکتر علوی نژاد یه سری از دوره هاش رو رایگان کرده، می تونید برید و استفاده کنید Smile
https://sorayaalavinezhad.ir/
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، samin**
پاسخ
#22
 بچه خیلی راحت ریفلاکس می گیره، سعی کنید قسمت بالای تخت رو بیارید بالا... حالا یا با جابجا کردن درجاتش یا مثلا گذاشتن بالش زیر تشک تخت که بیاد بالا

تا 1 سالگی بالش و پتو ممنوعه و خطر خفگی داره... 

توی تخت بچه به جز خودش و یکم که بزرگتر بشه، عروسک خوابش، هیچی نباید باشه...

سعی کن دمای خونه رو مناسب کنید و با لباس مناسب دماش رو مناسب نگهدارید... کیسه ی خواب هم هست که می تونید بخرید یا بدید بدوزن...

پوشوندن دست و پا و سر بچه توی خونه هم توصیه نمیشه...

پوشش های دور تخت چند سالیه رد شده... خطر خفگی رو افزایش میده...

پتو اگر اگر اگر مجبور بودید بکشید، بچه رو ببرید پایین تخت، پتو رو به اندازه ای که تا زیر دستاش برسه بذار بیرون باشه و بقیه رو پایین تشک محکم وصل کنید که خطر خفگی رو کم کنید...

[تصویر:  safe-sleep-environment_infographic.jpg]

[تصویر:  Safe-Sleep-Enviroment.vF_.jpg]

[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcQ621scit6b0iZceDEaaDh...g&usqp=CAU]
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Gitii، Sufii، youtab، آیسان ۹۶، نسیمه جااان
پاسخ
#23
چند روز پيش، پيش خودم فكر كردم تجربه خودم ر و تو سايت بنويسم شايد به درد كسي بخوره
شايد با نوشته من حتي شده يه نفر احساسات خودش رو به رسميت بشناسه و عذاب وجدان نگيره

شيردادن براي من اصلا خوشايند نبود! اينجوري كه همه ميگفتن حس قشنگيه و احساس عميق مادري رو تجربه ميكني، براي من نبود.
من صرفا جهت انجام وظيفه اينكار رو انجام ميدادم و حتي از اينكه نميتونستم مثلا رژيم بگيرم و وزنم رو كم كنم ناراحت بودم.

شانسي كه آوردم، شيرمم كم بود و دخترم رو سير نميكرد، به توصيه دكترش از ده روزگي با ميزان شيرخشك كم شروع كردم و تا يك ماهگي وقتي ديدم درست وزن نگرفته شيرخشك رو بيشتر كردم.
و تقريبا از دو ماهگي دخترم تصميم گرفتم كلا شيرخشك بدم.
هنوز اون روزي رو كه از كمدم يه لباس جلوبسته درآوردم و پوشيدم يادم نرفته.
احساس اون روز برام واقعا خوشايند بود بدون كمترين عذاب وجداني
دخترم راحتتر و بيشتر ميخوابيد و من رو آوردم به رژيم خودم و اين حالم رو بهتر و بهتر ميكرد.

خواستم تجربه م رو اينجا بنويسم
تجربه ايي كه شايد خيلي ها حتي از يادآوريش احساس ناراحتي يا عذاب وجدان داشته باشند.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Bonsai، Gitii، mahtakhanoum، Mari90، Nedaaa28، Paula، Rose، Seti69، Sufii، آیسان ۹۶، خانم فسقلی، رخشید، شیدا، نسیمه جااان
پاسخ
#24
درباره ی تکامل بچه بیرون از رحم، یادمه یه جا نوشته بود، می گفت که بچه ی انسان، باید دوره ی بارداریش حداقل 3 ماه بیشتر از 9 ماه باشه اما چون زایمان بچه ای با این اندازه، برای مادر خطر جانی داره، بچه ها 9 ماهه دنیا میان (منظورش انتخاب طبیعی بود)... اکثر بچه ها تا 4 ماهگی هنوز تکامل کاملی پیدا نکردن... نه رنگا رو می تونن ببینن، نه سیستم گوارششون تکامل پیدا کرده... این اصلا تقصیر ما نیست... من هم می دونم که توی چه جهنمی داری الان دست و پا می زنی... من کامل درکت می کنم... فقط خودت رو نباز، بدون همین روزاست که داره قوی ترت می کنه و بهت نشون میده تو چقدر قدرت های پنهان داشتی... من فقط چند تا پیشنهاد به ذهنم می رسه میگم ببین کدوما رو می تونی عمل کنی...

1) سعی کن تا می تونی کمک بگیری، اگه از خانواده یا فامیل کسی رو نداری، هزینه کن و از بیرون بیار... باور کن بعدا به خودت آفرین میگی... حداقل بیاد کارای خونه ت رو انجام بده، خرید کنه و غذا درست کنه یا یه تایمی اگه اکی بودی بچه رو بدی بهش بری فقط یه دوش هم بگیری خوبه برات...
2) حداااقل تا می تونی غذای خونگی سالم و گرم بگو برات بفرستن، دو وعده ای، 2-3 روزه، مهم نیست فقط نفخ نداشته باشه وگرم باشه...
3) تا می تونی از زیره توی غذاهات استفاده کن... مثلا خودش درسته توی برنج، پودرش توی خورش ها، دمنوشش بخصوص عصر به بعد که میشه...
4) دمنوش بابونه هم خوبه... با چای جایگزینش کن...
5) وقتی بچه می خوابه، شما فقط و فقط بخوابببب... تا آخر عمر وقت داریم خونه رو بسابیم...
6) ماساژهای کولیک بخصوص دوچرخه و ماساژ شکمی رو خیلی جدی انجام بده... اینجا چند مدلش رو گذاشتم، توی یوتیوب هم پره از کلیپ های آموزشی...
http://www.khanumha.com/showthread.php?t...1#pid21411
7) حتما تامی تایم داشته باشید، کمک می کنه به رها شدن گاز...
8) یه مدت تا از شر کولیک رها بشید، فقط غذاهای ساده درست کن، ولی یه برنامه ای ته ذهنت داشته باش که چی می خوای درست کنی و چیکار می خوای بکنی..
9) حتما یه تایمی بچه رو با باباش بفرست بره توی ماشین باشه که حالش بهتر شه... حواست باشه روی صندلی ماشین نباید لباسای گرم زیادی تن بچه باشه، باید با بخاری و پتو گرمش کنی چون از ایمنی صندلی خیلی کم می کنه...
10) اگه دور و برت کسی رو داری که رودربایسی ندارید، سعی کن بری خونه شون... و ازشون کمک بگیری... خود بیرون رفتن خیلی توی روحیه ی مادر تاثیر داره... زمانت زودتر میگذره، بچه سرگرم میشه، خودت یه نفسی می کشی و خود تعامل با چند تا بزرگسال می تونه روحیه ت رو بهتر کنه...
11) یه روزایی که حالت بده، استرس و اضطراب کل وجودت رو گرفته، برو 2-3 بار آب سرد سرد به صورتت بزن (واقعا تکنیک موثریه)، پرده ها رو بکش کنار، تمام لامپ های خونه رو روشن کن، یه آهنگی که دوست داری رو بذار و اگه رقصی چیزی بلدی انجام بده وگرنه مثلا همین که با آهنگ جلوی بچه بخونی و شلنگ تخته هم بندازی کلی روی روحیه ت موثره Smile
12) ننو درست کردن شاید بهتون کمک بکنه... تستش کن، خودت و همسرت دو طرف یه پتوی مسافرتی رو بگیرید و بچه رو آروم آروم تاب بدید...
13) سعی کن به پذیرش برسی... هر چی زودتر اتفاق بیفته، از درون راحت تر کنار میای... بدون که شرایطت دیگه هیچوقت مثل قبل نیست، مدل تفریحاتت عوض میشه، مدل زندگیت عوض میشه... همه ی زندگیت عوض میشه و چند سالی تا از پوشک بگیریش، شرایط زندگیت به شدت ناپایدار خواهد بود... تا آخر 3 تا نهایت 4 ماهگی هم، شرایط کولیک ادامه داره معمولا... بعدش ممکنه ریفلاکس باشه، ممکنه نباشه، که باز تا بچه غذای جامد خور بشه ادامه داره... یه وقتا بعدا هم ممکنه برگرده... کلا می خوام بدونی که بهتره بدونی که چی در انتظارته که بدونی شرایط ثابتیه که اکثر مادرا باهاش دست به گریبانن...
14) اگر شیر خودت رو می خوره، سمت شیشه نرو، توی این سن بچه به شدت مستعده که شیر مادر رو کنار بذاره و اگه مشکل خاصی خودت نداری، حیفه بچه رو محروم کنی... چون واقعا تا 1-2 سال بعد از اتمام شیردهی هم، به نظر من اون ایمنی شیر مادر باهاش خواهد بود... حیفه اگه شیر داری الان بخوای شیشه بدی...
15) با همسرت یه تایم هایی رو نوبتی بچه رو نگهدارید و دیگری بره و به تفریحاتش برسه حتی اگه دیدن یه دونه سریال 20 دقیقه ای باشه (با فعال کردن دوپامین، پروسه رو یکممممممم قابل تحمل کنید...)
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Celin، Mari90، Sufii، نسیمه جااان
پاسخ
#25
کاش یه پیشنهادی هم برای راحت کردن پروسه ی حالت تهوع بارداری می دادین Sad(((
(لطفا نگین این رو بخور اون رو نخور که اسم خوردن هم تهوع آوره)
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose
پاسخ
#26
ثمین پس چی بگیم ؟؟ Big Grin
هوای آزاد ،نفس عمیق کشیدن ،مخصوصا تنفس از بینی
صورتت رو با آب خنک بشوری
قرص دمیترون +ب ۶

راستی اینم بگم ،عزیزم
حالت تهوع بارداری یه دوره داره ،تا نگذره نمیشه
من فک میکرم اون روزا تموم نمیشه
بعضی شبا تو دسشویی وقتی بالا می‌آوردم واسه خودم گریه میکردم
اما گذشت خدا رو شکر
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Rose، samin**، Sufii
پاسخ
#27
نسیمه جان می دونم می گذره ولی نمی دونم چرا انقدر با زجر می گذره Sad(
هی روز شماری می کنم که هفته هام بره بالا و حالم بهتر بشه تا میرم سونو دکتر سن بارداری رو کم میکنه، نمی دونه یک روز هم برای من یک روزه
منم چندبار از حال بد زدم زیر گریه ولی با خودم گفتم من که آب نمی تونم بخورم همین یه ذره آبی هم که تو بدنم مونده با اشک ندمش بیرون!
خوبیش به اینه که وسط گلاب به روتون هم هنوز منطقم کار می کنه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Rose، Sufii، نسیمه جااان
پاسخ
#28
عزیزم سن بارداری رو که کم کنن به معنی طولانی شدنش نیست. به این معنیه که فسقلیت از لحاظ چثه کوچولوتر از سن واقعیشه. یعنی به ظاهرش میخوره اون سن رو داشته باشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Rose، نسیمه جااان
پاسخ
#29
ترگل تاریخ زایمان اون وقت برحسب سن سونوگرافیه یا همون تاریخ اولین رو آخرین پریود؟

چون اگر برحسب تاریخ سونوگرافی باشه پس اگه بچه کوچیکتر باشه جثه‌ش، بیشتر طول میکشه به اون سن مثلا ۳۸ هفته برسه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، ستی‌لیته، نسیمه جااان
پاسخ
#30
تاریخ زایمان بر اساس سونوی ان‌تی بود اگه اشتباه نکنم. جزو سونوهای اوایل حساب میشه.
نه نمیذارن سایز بچه به سن ۳۸ برسه. به سن واقعیش نگاه میکنن

صنوبر با خوشحالی اومدم تو این تاپیک تجربه زایمانت رو بخونم. دیدم تو باز داری دیتا جمع می‌کنی. امشب به همسرت بگی میگه بیا زودتر اقدام کنیم که زودتر به ۳۸ هفته برسه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Bonsai، Sufii، ستی‌لیته، صنوبر۷۱
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان