امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ خانم های باردار 1401
(۱۴۰۱/۱۲/۱، ۰۷:۵۵ عصر)Sufii نوشته است: رخشید تجربه بیمارستان بهمنو؟ توی تجربیات زایمان یا یه همچین تاپیکی  نوشتم...اگه سوال دیگه ای پرسیدی ندیدم کامنتتو

اره سوفی همین تجربه از بیمارستان
برم سرچ کنم Smile

(۱۴۰۱/۱۲/۱، ۰۷:۵۵ عصر)Targol نوشته است: اره مهربونه. خیلی هم مسئولیت‌پذیره، برای همین میگم نکنه بگه این باردارها اذیتن پاشو برو
من با نامه اورژانسی رحیمی رفتم محب یاس، در کمال ناباوریم همونجا ۵ روز موندگار شدم تا در نهایت با نظر رحیمی سزارین شدم.

وای با نامه اورژانس رفتی بعد ۵ روز هیچ کاری نکردن
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Sufii، Targol
پاسخ
وای بچه‌ها من اون موقع که بستری شدم خیلی برام غیرمنتظره بود. گریه و اینا میکردم.. بعد جاریم زنگ زده بود دلداریم بده و گریه افتاد پشت تلفن که استرس نگیریا، هیچی نمیشه.. کمتر از دو ماه بعدش فوت شد و اصلا دخترهامو ندید.. چقدر دنیا بی‌رحم و عجیبه..
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، Nedaaa28، nona، Rose، Sufii، youtab، رخشید، نسیمه جااان، پری سیما
پاسخ
وای ترگل Sad
چرا فوت کرد بنده خدا؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol
پاسخ
ترگل چه غم انگیز...چرا فوت شد؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol
پاسخ
رخشید اتفاقا تو این ۵ روز هر کاری کردن که فشارم کنترل شه و ۳۴ هفته رو تموم کنم تا سزارین شم. اما من نمیدونستم تا اینجا پیش میره. همش منتظر بودم مرخص شم. دیگه به مرور آزمایشاتم خوب نبود و داشت خطرناک میشد. رحیمی گفت اگه میکرو نکرده بودی میشد بگیم یکم بیشتر نگهدار، ولی تو چجوری میخوای این ریسکو بپذیری؟ ۳۴ هفته همه چیز کامله، سزارین کن.

کرونا گرفته بود بچه‌ها.. حتی وقتی icu بود حالش خوب بود. کلی فیلم ازش گرفتن که میخندید و بای‌بای میکرد. برای دخترهام دو تا عروسک عین هم از قبل خریده بود که یکیشون یه ذره کوچولوتر از اون بود که برای لیتل باشه Sad اوفف گریه‌ام گرفت..
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، Nedaaa28، nona، Sufii، youtab، رخشید، ستی‌لیته، شیدا، نسیمه جااان
پاسخ
خب خداروشکر به خیر گذشت دیگه تشخیص دکترت ختم حاملگی بوده
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol
پاسخ
ترگل  Undecided
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Targol
پاسخ
وای اعصابم خورد شد
لعنت به کرونا
تو فامیلای ما هم یه سری آدم مظلوم و مهربون به خاطر کرونا فوت کردن
اونوقت ظالما و بی شعورها عین چی سالمن
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Mari90، nona، Targol، رخشید
پاسخ
من میرم عکس سبزه نونا رو ببینم یکم دلم باز شه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab، ستی‌لیته، شیدا
پاسخ
ترگل چه غم انگیز
منم یه خاطره ی تلخ همین مدلی واسه یکی از نزدیکانم اتفاق افتاد
زندایی م ،وقتی icuبستری بود ،اولین نوه ش بدنیا اومد
حتی فرصت نشد نوه ش رو ببینه
یادمه وقتی نفس هاش دیگه بد شده بود،عکس بچه رو میذاشت رو قلبش و می‌گفت واسه اینم ک شده خوب میشم
ولی خب نشد
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Targol، youtab، رخشید، شیدا، پری سیما
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 15 مهمان