امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ خانم های باردار 1401
ای جانم رخشید اینجا حرفاتو بگو، من یادمه اواخر بارداری افسردگی گرفته بودم که هنوزم کمی همراهمه...ماه اخر هر روز گریه میکردم و توانایی هیچ کاری رو نداشتم...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، رخشید، نسیمه جااان
پاسخ
منم یه حالی م ،قبلا حال میکردم با تنهایی
الان همسرم ک میره سرکار ناراحت میشم
ماشالله هیچ وقتم نیستش !!!.یه ماهه داره میگه فقط ۱ هفته کار دارم
هنوز از ۷ روز هفته ش ،۱ روزش هم کم نشده !!!
الانم مثلا قرار بوده قبل ۱۰ بیاد بریم تشک تخت بچه بگیریم !
هنوز نیومده Sad
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • رخشید، ستی‌لیته
پاسخ
بچه ها ممنونم ازتون
اره نسیمه برگشتم... اونجا هم کلافه شده بودم
بعدازظهر همسرم بردم حمام بعدشم خوابیدم بیدار شدم بهش گفتم فلان کار برام انجام بده گفت من الان نمیتونم و یکم بحث کردیم ... اصلا حوصلشو ندارم منم خودم کارا انجام دادم با گریه پیش خودم گفتم من همیشه کارامو خودم انجام دادم الان بدبخت شدم از این و اون کمک بخوام و خودم خیلی سرزنش کردم چرا خودمو تو شرایط ضعف قرار دادم آخه بچه برای چی میخواستم

بعد من از اخر سال خاطره بدی دارم پدرمو از دست دادم از دیشبم چند نفر اذیتم کردن کلا همه چی دست به دست هم داده منو غمگین کنه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Nedaaa28، nona، Rose، sims s، Sufii، Targol، tinaaa91، ستی‌لیته، نسیمه جااان
پاسخ
الهی بگردم رخشید Sad حق داری. این موضع نیاز رو منم تجربه کردم و خیلی حس بدی داشتم. انگار تمام رفتارهای عادی بقیه برام یه معنی دیگه داشت. فقط چون از شرایط ناراضی بودم. اما در واقع حساسیت زیادی داشتم و کسی هیچ منظوری نداشت Sad
این روزها میگذره. غصه نخور عزیزم Sad
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، nona، sims s، رخشید، ستی‌لیته
پاسخ
رخشید منم همینجوری بودم
حس،ناتوانی شدید داشتم
ولی میگذره عزیزم
به خودت حق بده
مردا هر چقدر همراه باشن بازم نمیتونن درک کنن احساسات و درون یه خانوم باردار رو
پسر ۱۹ ماه ❤
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، دژاوو، رخشید، ستی‌لیته
پاسخ
اه ترگل کلا منظور هم داشته باشن کاری از دستم بر نمیاد....


ندا اصلا نتونستم رفتار امروزشو هضم کنم

کلا امشب به هیچ کس نمیتونم حق بدم Undecided

دژاوو Heart میام میبینمتون
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، Nedaaa28، Targol، دژاوو
پاسخ
مرسی الهام جان
خدا کنه ...
پاسخ
رخشید میدونم، ولی منظوری ندارن. باور کن. هیچکدوم از اینکه چقد خودتو عذاب میدی از اینکه فکر میکنی بار روی دوششونی خبر ندارن. وگرنه حواسشون به تک تک رفتارهاشون هست. تو فقط فعلا به دل نگیر. با خودت هم بگو وظیفه همسرمه این کارها رو بکنه چون منم الان وظیفمه که استراحت کنم. پس راحت مطالبه میکنم و منتی هم بر من نیست، چون همش به خاطر بچه است، نه برای من.
ولله اسمش استراحت مطلقه، از صد جور کار کردن بدتره.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Almam، دژاوو، رخشید، ستی‌لیته
پاسخ
حالا رخشید بماند که حتی دور از جون مریض هم بودی به هرحال زن و شوهری این حرفا رو نداره

ولی الان که تو بارداری دیگه اصلاااا تو موضع ضعف نیستی چون در واقع با چالش‌های یک تصمیم دو نفره دست به گریبانی و مربوط به هردوتونه این داستان.


هرچند مطمئنم همسرت اصلا این مدلی فکر نمیکنه و منظوری نداره
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Targol، دژاوو، رخشید، ستی‌لیته
پاسخ
فدای دل گرفته ات رخشید جان
کاش میشد یه کاری کنم حالت خوب بشه
سخته اما میگذره ،مطمئن باش ارزشش رو داره
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • رخشید
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان