ارسالها: 627
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,709 in 516 posts
تشکر Given: 3,776
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,787
۱۴۰۰/۸/۲۷، ۱۲:۵۹ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۲۷، ۰۱:۰۲ عصر، توسط Seti69.)
خودش میگه روزا هر جور شده میام پیشت، ولی ضعیف شده اصلا انتظاری ازش ندارم، دیگه نهایت کمکی که بتونه بکنه همینه
شبا نمیتونه مراقبم باشه
همش یه ماه مونده به زایمانم این فکرا داره دیوونم میکنه
مادرشوهرمم مادر همسرم نیس، مادر خودش فوت شده نمیتونم رو بزنم بهش، یعنی از اینکه از کسی کمک بخوام متنفرم
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received:
30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۸/۲۷، ۱۲:۵۹ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۲۷، ۰۱:۰۲ عصر، توسط nona.)
خدا هم به مامانت سلامتی بده، اذیتش نکن خودتون از پسش برمیایین فقط هفته اول سعی کن از یه نفر وارد کمک بگیری اگر اونم نبود از الان با همسرت پوشک کردن و شستن و آروغ کرفتن رو یادبگیرید تا سه چهار روز اول همسرت انجامش بده
شبا مراقبت لازم نداری عزیزم
خودت و همسرت معمولا باید بیداری بکشید چون بچه عموما شب وروزش قاطیه همین
فکر نکن اینهمه آدم دست تنها
تنها کاری که الان بکنی خوبه دیدن فیلمای آموزشی هست الانم مه فرصتشو داری قلم بگیر آب قلم فریز کن برای بعد زایمانت برای تقویت شیر خوبه
ارسالها: 627
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,709 in 516 posts
تشکر Given: 3,776
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,787
۱۴۰۰/۸/۲۷، ۰۱:۰۷ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۲۷، ۰۱:۰۸ عصر، توسط Seti69.)
خیلی ممنون نونا جان
حتما سرچ میکنم فیلم میبینم ، باید یه وقت باشه همسرمم باشه باهم ببینیم، هموز بهش نگفتم مامانم نمیتونه بیاد، حس میکنم کوچیک میشم پیشش
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received:
30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۸/۲۷، ۰۱:۰۸ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۲۷، ۰۱:۱۱ عصر، توسط nona.)
وا ستی اعتماد بنفس داشته باش کوچیک شدن نداره
خیلی محکم بگو شرایط مامان طوری نیست ازش کمک بگیرم خودمون دوتا از عهدش باید بربیاییم
ببخشید دونفر دیگه دارن بچه دار میشن بقیه چه گناهی کردن اگه کسی کمکی کرد دستشم درد نکنه خیلی لطف بزرگیه کمکم نکرد یا نتونست خود مادر پدر هستند مخصوصا پدر تو سه چهار روز اول خیلی مهمه
اصلا همین پست ما رو بهشون نشون بده بگو اینام تنها بودن
از فردای عمل شکم بندم ببندی خودت راحت تر پا میشی، من اشتباهم این بود بعد سه روز بستم بلافاصله هم دردم کم شد و تونستم خوب حرکت کنم، در صورتیکه دکترم کفت بعد ترخیص ببند.
ارسالها: 627
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,709 in 516 posts
تشکر Given: 3,776
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,787
آره باید بگم
کلا بارداری اعتماد به نفسمو آورده پایین، خیلی نداشتما ولی الان بدتر شدم
ارسالها: 627
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,709 in 516 posts
تشکر Given: 3,776
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,787
حق با توئه ولی خب آدم انتظار کمک داره، من خیلی به خانوادم کمک کردم هرموقع احتیاج داشتن،دلم میخواست حداقل تو این یه مورد فکر و خیالی نداشته باشم
روز هفتم بخیه رو میکشن؟
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received:
30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
خب شرایط فعلیت الان طوری نیست که کمک داشته باشی اشکال نداره غصه نخور
روز دهم به من خانم دکتر گفت برم بخیه بکشم عزیزم
ارسالها: 627
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,709 in 516 posts
تشکر Given: 3,776
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,787
مرسی نونا جون
خوبه حداقل مطمئنم کردی نمیمیرم بدون کمک
ارسالها: 1,251
موضوعها: 0
تشکر Received:
6,784 in 1,210 posts
تشکر Given: 4,526
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,938
ستی جان الان ماهیچه هم بگیر میندازی تو شیشه خیلی مقویه
از چند روز قبل یخچال پر کنین
فقط به خوراکت برس
چند وعده هم از بیرون بگیر در هفته
درد موقع دراز کشیدن و بلند شدن داری ولی با شکم بند و شیاف اوکیه
اگه همسرت همراه باشه از پسش بر میای
واقعا یکماه اول سخته من اصلا واسش آماده نبودم ولی میگذره