امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ خانم های باردار 1401
وای من چقدر دلم واسه بارداریم تنگ شده Big Grin
چقدر بچه داری سخته!
من بعد دو ماه دو روز رفتم خونه خودمون داشتم سوتغذیه میگرفتم Wink
دوباره اومدم خونه پدری
البته ناراحت بودم که چرا نمیتونم مثل بقیه به خونه و بچه برسم یه حس ناکافی بودن دارم
در کل بچه داری این مرحله زردی و ختنه رو رد کردم به واکسن دو ماهگی رسیدم که این هفته میزنم
ولی بارداریم بجز اینکه کیسه آب پاره شد و بچه زود اومد خیلی خوب بود حیف قدر ندونستم Big Grin
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Rose
پاسخ
تینا من هم خیییلی احساس تنهایی و ناکافی بودن میکنم. کاش این جا مثل قبل فعال بود که می تونستیم حداقل اینجا باهم حرف بزنیم...
بعد از کلی وقت پسوردم رو پیدا کردم که برم پیام های سال های قبل بچه هارو بخونم بلکه شاید ببینم بقیه هم مشکلات من رو داشتن و یکم آروم بگیرم....
پاسخ
اره واقعا کاش بودن بچه ها
دیگه خیلی سوت و کور شده

من جدیدا حس میکنم هیچ جا نمیتونم برم
چون خوابش بهم بریزه پوستم کنده میشه
خیلی دوست دارم به روال قبل برگردم
پاسخ
تینا شیر خودتو‌ میدی؟
آره خوابشون خیلی دردسره. هرچی هم بزرگتر میشن بدتر میشن.
من مشاوره خواب هم گرفتم ولی فایده ای نداشت.
پاسخ
اره شیر خودمو میدم
ولی به نظرم شیر خودمو دادم دردسرش بیشتره نمیتونم کلا جایی برم باید همیشه پیشش باشم شیشه هم نمیگیره
از همون اولش پرستارا بهم یاد دادن بچه هم خوب مک میزد زخم هم چیز خاصی نشد یه سینم نوک نداشت اون زخم شد یکم
فقط روز سوم چهارم انگار اع*تص*اب شیر کرده بود کلا خواب بود بیدارم نمیشد سینم سفت شده بود بعدش خوب شد

شیردهی برام سخت نبود بیشتر خوابوندنش سخته برام
زیر سینه عادت کرده
کارگاه خواب مستقل هم گرفتم ولی اصلا نشد
میگفت دستت و بزار رو سینه بچه تا بخوابه نمیشه که
پاسخ
تیناجون به سلامتی
کوچولو الان چند ماهشه؟ راستی اسم دکتر و بیمارستان رو میگی؟ راضی بودی؟ همین که شیر خودت رو میدی خیلی کار مهمی کردی
پاسخ
مرسی شبنم جون پسرم الان ۲ماه و نیم
من مرکز ناباروری مام میرفتم تحت نظر دکتر زندی
بیمارستان هم آرمان بودم سمت خیابون سئول که خیلی راضی بودم تو نت خیلی بد گفته بودن ولی من از همه چیش راضی بودم

اره خداروشکر شیردهی برام راحت بود بچه هم خوب میگرفت منم از همون اول که از اتاق عمل اومدم کمپرس اب گرم گزاشتم قشنگ شیرم اومد
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Shabnam1403
پاسخ
خداروشکر تینا که مشکلی نداشتی. همین که پرستارا از اول شیردهی رو درست یادت دادن خیلی کمک بزرگی بوده.
من خیلی اذیت شدم. روز شماری می کنم دخترم یک ساله بشه و شیر خودم رو قطع کنم.
ما برای خواب شب قرار گذاشتیم که اول شوهرم تلاش کنه دخترم رو بخوابونه و فقط وقتی موفق نشد من وارد عمل بشم‌. به خاطر همین سختی خوابوندن بینمون تقسیم شده. هدفم هم این بود که دخترم زیاد بهم وابسته نشه و با روش های مختلف بتونه بخوابه.
پاسخ
عه من فکر کردم شیرخشک میدی
منم دوست ندارم بیشتر از یکسال شیر بدم

خواب مستقل و دارین کار میکنین؟
من الان هر چندوقت یه بار رو پا میخوابونم که خداروشکر بدون سینه خوابیده
ولی دوست دارم مستقل بخوابه
پاسخ
تینا هردوش رو میدم
خواب مستقل هم تحمل گریه هاشو ندارم. فعلا دارم سعی میکنم توی بغل نخوابه. هروقت موفق شدم میرم دنبال قدم‌بعدی‌.
تازه من هنوز شیر شب رو هم نتونستم قطع کنم‌.
کاش از همون نوزادی که برای شیر شب خیلی بیدار نمیشد‌ عادتش میدادم به نخوردن.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 9 مهمان