امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰
نوناجون نخندی بهمااا، ولی فکر کنم اصلا نمیفهمن حرفهامو Smile) اتفاقا امشب خواهرم و دخترش اومدن. خواهرم رو به مدت سه ماه تقریبا هر یه روز در میون‌ دیده بود. اونا هم که اومدن گفتم اصلا نیایید سمتش، بذارید اول شما رو در حال حرف زدن با ما ببینه. بعدم همسرم گفت دخترم خاله جون رو‌ دیدی؟ خواهرم از دور بهش گفت سلام عزیزم.. دیدم خداروشکر لبخند زد. با خواهرزاده ام هم همین کارو تکرار کردیم اما لب و لوچه اش داشت آویزون میشد که فوری دورش کردیم از محیط. یه بارم موقع شام هی به خواهرم نگاه کرد، هی حواهرزاده ام تا آخرش زد زیر گریه. جالبه اونا اصلا نه نگاش میکردن از ترس نه بلند حرف میزدن. هیچی... میگم شاید تو این خونه فقط انتظار دیدن من و باباش رو داره؟!
راستی از صبح داشتم بهش میگفتم. نمیفهمه ولی Smile)

یوتاب جون نگو. پدرمو دراورده بزرگتره. از دو ماهگی شبی یه بار فقط بیدار میشد. الان فاجعه است. من که امیدی ندارم درست شه...
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
وای بچه ها امشب دیگه یکساعت یکبار دقیقا بیدار شده تا الان
بغلش میکنم راه میبرم هم اصلا فایده نداره فقط شیر میخواد
سرم داره میترکه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، nona، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
ندا مطمئنی دل درد نداره؟شربتی نمیدی بهش برای نفخ یا کولیک؟؟
یک ساعت شیر خوردن خیلی سخته خب...بعدم مگه انقدر شیر داری؟!
فاطمه هستم
Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
قطره های کولیک یک ماه پیش دکترش قطع کرد
به خدا دیگه نمیدونم چیه مشکل ، انگار نوزاده هنوز فقط ۱ دقیقه میخوره باز سر یکساعت گریه میکنه
دیشب هر بار آروغم زد
یعنی همه بدنم درد میکنه خیلی خسته ام Sad
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، nona، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
ترگل همینطوری ادامه بده میفهمن مطمئن باش
کلا دوست داشته گریه کنه وگرنه مطمئن باش خیلی خوبم میفهمن Smile
بابا دختر من بجز اون شبی که دوستام بودن خدا شده نمیدونم یه ماهه دو ماهه کمتره بیشتره هر سه ساعت اینا بیدار میشه با چش بسته ادای گریه درمیاره تا دستشو میگیرم پیش پیش میکنم میخوابه ( ده دقیقه باید ادامه بدم) یعنی باید تصور کنید من نیم خیز با چشمای غرق خواب دستمو از بالای تختش داخل کردم دارم یکم تکون میدم پیش پیش میکنم یعنی از وسط خواب عمیق بیدارم میکنه یبارم شیر میخوره اون وسطا وقتی میبینم پیش پیش فقط یک ریع جواب میده شیر میدم دوباره دو ساعت بعد همین آشه و کاسه. آهان اینو یادم رفت بگم یه هفتست دیگه ۸:۳۰-۹:۳۰ نمیخوابه هرکاری میکنم قشنگ ۱۰:۳۰-۱۱ میخوابه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Nedaa28، Targol، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
نداجان حالا اگه هنوز قطره هاش رو داری یه روز بهش بده ببین تاثیر میکنه.اینجوری که هم خودت اذیت میشی هم بچه..ولی درکت میکنم
پسر منم دوهفته بود خوب بود ولی الان از اول هفته باز بهم ریخته ریتم خوابش..یعنی داره بیهوش میشه ها از بی خوابی تا درازش میکنم گریه میکنه تا از روی پام برمیدارمش بیدار میشه...
فاطمه هستم
Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Nedaa28، nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
مامانا کتاب کودک و نوزاد جایی میشناسین سفارش اینترنتی؟ سریع و دقیق باشه کارشون؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
(۱۴۰۰/۹/۲۴، ۱۲:۱۶ صبح)Rose نوشته است: اون متخصصی که بچه نداره، میگه هر والد روزی حداقل باید ۲ ساعت وقت بذاره...
تا ۲ سالگی اصلا تی وی نبینه...
ولی بچه نداره که بدونه مادر بودن و پدر بودن کل زندگی یک انسان نیست...
والدین اهداف موازی با بچه هم دارن...
اگر دلسوز هستی تکنیک یاد بده...
یا مثلا می بینی میگن تا ۲ تی وی ممنوع... ولی بین حرفا می بینی کلیپ نوه ی ۱۸ ماهه میذارن که خیره شده به تی وی داره بدنشو تکون میده... و میگن آرههههه این اشکال نداره... از ۱۸ ماه اگه بازی بکنید اکی هست... با اینکه آوادمی متخصصین اطفال میگه زیر ۲ بهرحال ممنوع... یا میگه متخصص دوزبانگیه ولی پسراش اصلا فارسی نه بلدن درست حرف بزنن خوندنم که هیچی دیگه... نوه ها هم که تعطیل... اصلا فارسی نمی فهمن... ولی خب دائم حرف از ممنوع بودن تی وی میزنن... اونم توی کرونا با این شرایط وخیم که بعضی مادرا مثل خود من به مرز جنون رسیدن واقعا... یعنی ما آدم نیستیم؟
دقیقا رز جان همینطوره
پیجشو که معرفی کردی من فالوش کردم و دیدم که بعله بچه که به زور ایستاده و تعادل نداره لبه میز گرفته و تی وی میبینه بعد که چند نفر گفتند چرا؟! یه رشته استوری گذاشت برای توجیه تلویزیون دیدن نوه ۱۸ ماهه اش !!! خب بابا بگو اشتباهه اینکار یا من میکم نبینه ولی در عمل گاهی از دست خودم و پدر مادرش در میره 
چرا در پدر مادرها حس ناکافی و بد بودن ایجاد میکنی آخه!!!
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
(۱۴۰۰/۹/۲۵، ۰۸:۲۲ عصر)Mari90 نوشته است: دقیقا رز جان همینطوره
پیجشو که معرفی کردی من فالوش کردم و دیدم که بعله بچه که به زور ایستاده و تعادل نداره لبه میز گرفته و تی وی میبینه بعد که چند نفر گفتند چرا؟! یه رشته استوری گذاشت برای توجیه تلویزیون دیدن نوه ۱۸ ماهه اش !!! خب بابا بگو اشتباهه اینکار یا من میکم نبینه ولی در عمل گاهی از دست خودم و پدر مادرش در میره 
چرا در پدر مادرها حس ناکافی و بد بودن ایجاد میکنی آخه!!!
چی بگه آدم...
دقیقا والا پسر من 12 ماهگی کامل دیگه راه می رفت... این 18-19 بود ولی به قول شما تعادل نداشت...
یه سری یه مادر بچه ی 5 ماهه رو جوری کوووبید بیا و ببین... میگفت بچه 5 ماهه که همش خوابه، کارتون رو اون موقع انجام بدید... بابا تو کمک داشتی، یکم برگرد به اون روزات فکر کن... توجه کن بچه ی 5 ماهه اگه هم می خوابه، یه ربع یه ربعه... بهترین حاللللت والا بلا مال ما که بیشتر از 1 ساعت نخوابید تا شاید 1 سالگی اینطورا... چطور میگن بچه نوزاد همش خوابه خب... مگه مادر حتی پدر آدم آهنی هستن... شب یه خواب عمیق نکنی، روز هم مثل ربات وقتی بچه بیداره درگیر بچه باشی، خوابید هم کارا رو بکنی، غذا بپزی وووو... والا من تا 3 ماه یه وعده م از بیرون بود همیشه... و همینم داغونم کرد... به خدا بچه نوزاد هم کم میخوابه....
خواستم باهاش بحث کنم... دیدم حوصله ندارم... اطلاعاتش خوبه، ولی خب یکم حس های ناکافی بودن زیاد میدن... از چشمم افتاده...
واقعا به نظرم باید یه بررسی بشه که این کرونا روی روح و جسم مادرا چه تاثیری گذاشته... چه نوزادها مثل بچه های تاپیک، چه مثل ما نوپا، چه مادرای بچه های مدرسه ای... زنا له شدن والا... هیچچچکس هم نمی بینه...

من خودمم زیاد حرف میزنم... سر نذر کمکی که داشتم... و خب شرایط مراقبت از دوست و آشنایی که زایمان کرده باشه رو ندارم، در نتیجه سعی می کنم حداقل آگاهی برسونم به جاش... مثلا فقط نگم این کارو نکنید، میگم مثلا این کار اشتباهه، فلان کار بهتر و درست تره... خیلی وقتا از کارای خودمم میگم... یعنی مسیر رو طی کردم و میام میگم تجربه م رو... نه اینکه بچه م رو مثلا از اول با کیک و بستنی بازاری بزرگ کرده باشم بعد بچه م مثلا مشکلات مختلف اضافه وزن و قند و دندون ووووو خیلی چیزای دیگه هم پیدا کرده باشه، بعد بگم وای وای ندید و مخفی کنم که خودم در موقعیتش که بودم، راحت ترین راهه رو انتخاب کردم... فقط از این جهت نظرم رو میگم چون میدونم مسیریه که با یه سختی کمتر و زیادتر واقعا شدنیه و اون 1000 روز و بخصوووص 1 سال اول واقعا ارزش وقت گذاشتن و گذشتن از امور متفرقه بخاطر سلامت روح و جسم بچه رو داره... اما چند وقته دارم می بینم نکنه دارم اشتباه می کنم و دل بقیه بشکنه... احساس می کنم علیرغم تمام این مسیر سختی که اومدم، باز ممکنه بقیه رو زیاد درک نکنم... برای همین دارم سعی می کنم دیگه زیاد نظر ندم... دوست دارم بدونم که آیا منم از این حس ها ایجاد کردم در بقیه؟ یا نه کمک کننده بوده و روی تصمیماتشون تاثیرات مثبت با حس های مثبت داشته...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Elham67، Mari90، Nedaa28، nona، Targol، youtab، آیسان ۹۶، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
اینی که میگید کیه؟؟ میشه بگید به منم؟! Undecided
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 16 مهمان