امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰
اره بچه ها جون.واسه دخترم ازمایش مدفوع نوشت یکی از ایتم هاش عدد ۱الی ۲ رو نشون میداد.دیگه گفت دو هفته هیچی لبنیات نخور دوباره تکرار کن اگه رفع شد نیازی به عوض کردن شیر خشک نیست .دقیقا همین رو گفت که این شیر خشک ها بدمزه هستن و سخت گیر میان.البته من از اول زایمان شیر و پنیر و ماست نمیخوردم ولی مثلا کره میخوردم یا کیک و این چیزا.خلاصه تو ازمایش دوم کلا منفی شده بود و بهم گفت از ماست پروبیوتیک کم چرب شروع کن اگر مشکلی نبود رژیم رو قطع کن.

ندا جون دقیقا همینطوره که میگی.تمام استخون هام درد میکنه .زانو درد و کمر درد گرفتم .دخترمم وزنش نسبتا زیاده .حس میکنم از نظر بدنی خیلی ضعیف شدم.حالا کم کم شروع میکنم به خوردن چون انگار واسه دخترم خیلی خفیف هست.میگم که حتی شیر خشک عادی میخوره .نمیدونم اصلا چرا از فردای زایمان دوتا دکتر گفتن لبنیات نخور(دکتر زنان و اطفال).فکر کنم برای نفخش بوده .
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Nedaa28، nona، Rose، Targol، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
آره ترگل جان ما عدم تحمل لاکتوز بودیم و توصیه به نخوردن لبنیات و خییلیییی چیزای دیگه بود... حتی تخم مرغ و این مسائل هم بخاطر ریفلاکس محدود بودم... یعنی کل خوراک من فقط همون 4-5 قلم بود... چون هر کار کنی، می بینی به قول بچه ها حتی کیک و بیسکوییت ساده هم بالاخره شیر یا شیرخشک، تخم مرغ و خیلی مواد دیگه داره که بچه نمی تونه تحمل کنه...
واقعیتش اینه که ما به زاجرات اون روزا رو گذروندیم... یعنی واقعا من فرقی بین دادن و ندادن دارو نمی دیدم اکثر مواقع... فرقی بین خوردن و نخوردن من نبود انگار... از همون اول بدقلق بود تااااا حدود 9-10 ماه که یکم شرایط قابل تحمل شد و 1 سالگی که یه جهشی توی رفتارش ما دیدیم... چون در هر صورت بد خواب بود... بد قلق بود...
الان اگه برگردم عقب شاید اصلا اینقدر رعایت نکنم ولی همه چیز سالمی که می تونم رو بخورم که کیسه صفرام برام بمونه..........................
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • mona70، Nedaa28، nona، Targol، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سلام دوستای خوبم
خیلی ممنونم از احوالپرسیتون
ما خوبیم
یکم این مدت درگیر بودم. میام تعريف میکنم
مرسی که به یادم بودین

برای اینکه پیامم اسپم نباشه
پسر من از وقتی شیرخشک گیگوز میخوره مدفوعش سبزه. که اول نگران شدم بعد فهمیدم به خاطر آهنه.
قبلش آپتامیل میخورد که آهنش انقد زیاد نبود و مدفوع به قول مامانم طلایی بود.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، mona70، Nedaa28، nona، Rose، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر، پری سیما
پاسخ
به به کژال جون
دختر من بدون مصرف آهن دو سه ماه سبز شد از سه ماهگی تا پایان پنج ماه
الانم که غذای کمکی میخوره هم سبزه تقریبا
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سلام بچه ها
چطورین  ؟ دخترا پسزاتون خوبن ؟
من هر چی تلاش کردم ک دختری سرما نخوره از داداشش نشد ک بشه و بعد 10 روز سرما خورد 
دیگه کنار اومدم ک دوتا بچه کوچیک داشتن یعنی همین 
یکی مریض شه اون یکی هم میگیره 
فعلا دخترم در حد عطسه و کیپ شدن بینی انشاله ک در همین حد بمونه
دوستان از فرنگ برگشته من بقول نونا جون خیلی اروپایی شد تفکرشون خودشونو دعوت کردن اصلا  Big Grin و تو این اوضاع فرداشب مهمونم دارم  Big Grin خدا بخیر کنه
ترگل جون اعترافتو خوندم و میدونم و حس میکنم چ فشار زیادی تحمل میکنی اگه میتونی کمک بگیر از آدمای اطرافت
ی کم فشار روت کم شه 
و هی ب خودت بگو ک میگذره 
من ک ی بار گذروندم الان باز با سختیا کم میارم پر از ناامیدی و خشم میشم 
ولی ب زودی مبگذره و روزای خوب میاد مطمئن باش  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، 2015، nona، Rose، Targol، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
الهام جون خسته نباشی عزیزم آره خیلی سخته یکی تو خونه مریض بشه بقیه نشن مخصوصا بچه ها ایشالا زود زود خوب میشه عزیزم
ا پس شما هم مثل من شدی Smile بابا اینا اونور اخلاقشون عوض میشه خیلی بی تعارف میشن Smile Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Elhamgoli، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سلام به همه مامانای مهربون Heart
مرسیکه به یادم بودین
راستش من کلا حالم خوب نبود. با همسرمم قهر. خودمم دچار افسردگیه شش ماه بعد زایمان شدم انگار Big Grin
خلاصه تو این گیرو دار که اصلا هم حوصلشو نداشتم سفر شمال جور شد و از چهارشنبه ظهر رفتیم و الان دو ساعتیه برگشتیم 
منکه میگم اصلا حال و حوصله نداشتم خودمو فقط با پسرم مشغول کردم و تو جمع خیلی کم بودم
هنوزم با همسر جان تقریبا قهریم
حرف گاهی میزنیم اونم مثلا در مورد کاری چیزی باشه. ما همیشه همینطوری ایم. اما خب سر سنگینیم دیگه. 
نمیخوام چون حس و حالتونو بگیرم و انرژی منفی بدم کمتر میام وگرنه شماها عزیزای دلمین  Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Nedaa28، nona، Rose، Targol، سروناز، شماره مجازی تیندر، نسیمه جااان
پاسخ
سلام یوتاب جون خوبی عزیزم
خوب کردی رفتی شمال
عزیزم بیا غراتو اینجا بزن ما هم پشتبندت غر بزنیم Smile
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Nedaa28، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سلام مامانا خوب هستید
پسر من چندروز دیگه دوماهش میشه دکترش تو بیمارستان لاله هست گفت بیار اینجا واکسن دوماهگیشو بزنم حالا بنظر شما بیمارستان بزنم یا ببرم همین خانه بهداشتها؟ اخه شنیدم میگن خانه بهداشت بهتره ببری
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Rose، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سحر جان کلا مراکز بهداشت مه خیلی خوبن واکسناشونم زود به زود ماهانه شارژ میشه
تنها مزیت مطب اینه که با سوزن انسولین تزریق میکنن که میتونی سوزنشو بخری ببری مرکز بهداشت با اون بزنه
ولی خود من چون کلا با دکترش رودربایستی دارم و البته یکمم نگرانی بعدیشو دارم که خدای نکرده اگه تب کنه ببرم پیش خودش برای همین همه واکسناشو مطب زدم.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Rose، youtab، خانم فسقلی، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 15 مهمان