ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
۱۴۰۰/۱۰/۵، ۰۶:۴۱ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۵، ۰۷:۰۲ عصر، توسط youtab.)
الهی بگردم لیانه اینجوری که خودت له میشی دختر یه بار این کاری که من میکنمو بکن شاید جواب گرفتی ببین رو پام میذاشتک اول نمیخوابیدا بعد یه بالش تقریبا باریک خودمونو میذارم رو پام روش یه خشک کن تمیز میندازم میخوابونمش خودمم تکیه میدم بعد پامو یکم باز میکنم که فرو بره باسنش بین پام تا شیبدار بشه دستاشو میذارم رو سینش و پتو تا گلو میکشم که تکون نده بعد همونجوری شیر میخوره و بلند میکنمش واسه اروغ بعد دوباره میذارمش و پستونک گاهی گاهیم خالی که بخوابه
مامانا کسی هست لیست سیسمونیشو داشته باشه یه لیست کاربردی میخوام برای خ ش وسطی
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۱۰/۵، ۰۸:۲۵ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۵، ۰۸:۲۵ عصر، توسط nona.)
یوتاب جون اره دختر من روصندلی راحته با زاویه ۷۵ درجه هست حدودا ، قائم نذاشتم هنوز زوده
صندلی کلا خوبه قشنگ بچه متوجه میشه وقت بازیگوشی نیست
ایانه جون الان دیگه ماشالا پسرت بزرگه هنوز عمود نگه میداری؟ کمترش کن دیگه از ۴ ماه به بعد مخصوصا ماه پنج همون پنج دقیقه کافیشونه مخصوصا که الان دیگه خدارو شکر بالا نمیاره
اره یوتاب چی شد امروز نوبتم داشت
ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received: 20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
نوناجون من همین الان باز صندلی رو امتحان کردم. این دختر من فقط داشت سرشو میبرد اینور اونور و بعدش هم همه غذاشو میداد بیرون :|
ارسالها: 2,744
موضوعها: 2
تشکر Received: 9,079 in 2,141 posts
تشکر Given: 5,129
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,097
يوتاب جون من از ترس عود رفلاكس خوابيده نميتونم شير بدم توي حالت نيمه نشسته روي كرير كه به كالسكه سواره شير ميدم
من نميدونم اين بچه كه الان اسيد معده ش كنترل شده چرا نبايد توي بيداري شير بخوره؟!
نونا جان راستش من ازون مارگزيده هام كه از ريسمون سياه و سفيد ميترسم
نيم ساعتو هنوز كه نگه ميدارم البته گاهي هم ميذارمش روي تاب ريلكسي كه لم بده اونم واسه اينكه سنگين شده واقعا كمرم ديگه درد ميگيره
انشالله زودتر نشستن ياد بگيره كه اين نيم ساعت هاي من تموم بشه
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۱۰/۵، ۱۱:۴۴ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۵، ۱۱:۵۱ عصر، توسط nona.)
(۱۴۰۰/۱۰/۵، ۰۸:۵۴ عصر)Targol نوشته است: نوناجون من همین الان باز صندلی رو امتحان کردم. این دختر من فقط داشت سرشو میبرد اینور اونور و بعدش هم همه غذاشو میداد بیرون :|
ترگل جون بعد دو هفته دختر من عادت کرد تازه
هنوزم کاهی سرشومیچسبونه به دسته
قشنگ باید ممارست به خرج بدی
لیانه جون نگران نباش کمتر بالا میاره معلومه دیگه کمردرد میگیری، نه اینکه اصلا نیارن اما خیلی خیلی کم میشه یواش یواش کمش کن
بچه ها من واقعا زیر بار کار شرکت و بجه زاییدم مجددا
این آموزشا داره روانیم میکنه طفلی دخترم خدایی اذیت نداره ولی خب بچه هست دیگه دلش توجه و بازی میخواد واقعا دوست دارم یکیال سراغمو از شرکتا نگیرن
نمیدونم این کلاس گذاشتنشون چی بود الان یه هفتست هر روز دارم فایلای ارائه حاضر میکنم
فکر میکردم حداقل اعضای داخلی باشن با بیست سی نفر یطوری جمعش کنم، ماشالا دیدم آگهی دادن بالای صد نفر عضو گرفتند تازه برای دوره آموزشی اول اعضارم الان دیدم والا نصفشون از من نه تنها واردترن چند نفرسون اساتیدم بودن! نمیدونم برای چی آخه میخوان شرکت کنن اونا باید به من یاد بدن هنوز . اصلا استرس منو گرفته وسواس فکری سر فایل درست کردنام گرفتم
بقول همسرم دارن بزور برت میگردونن  کاش یه نه خوشگل گفته بودم
ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received: 20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۱:۰۵ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۱:۰۶ صبح، توسط Targol.)
وای نوناجون چه همتی داری خدایی. من از الان عزا گرفتم بعد عید چجوری برگردم به کار. هرچند از یه طرف استقبال میکنم که ساعات کمتری با بچهها سر و کله میزنم، اما از طرف دیگه نگرانشونم. تازه هیچی از پروژههام یادم نمیاد. فکر کنم سوپروایزریم هم دود شه با این وقفه ۹ ماهه. اینش برام مهم نیست اصلا. در همین حد یادم باشه که کارشناس ارشد باشم کافیه  )
برای صد نفر خوب استرس هم داره. ولی به قول اون مثل معروف که مطمئن باش تو دفاعت هییییچ کس اندازه تو بلد نیست، این ارائه هم همینه. همیشه استادهای دانشگاه اگه وارد صنعت نشده باشن اطلاعاتشون تو خیلی زمینهها کمتر از افراد صنعتیه.
حالا نمیدونم شرایط شرکت کنندههاتون چه جوریهها، همینجوری کلی گفتم.
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۲:۰۹ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۲:۱۰ صبح، توسط nona.)
ترگل بدبختی همشون اساتیدین که قشنگ تو کارن دقیقا هم کار تخصصی همین موضوع ارائه . بجز دانشگاه پنج سال باهاشون تو جانعه مهندسین مشاور تو یه کروه بودم
نصفشون دیدم پیمانکارای ما هستند بخشی دانشجو، اما این اساتید عزیز یا تو سازمان خودمونن یا شرکت های بزرگ یا مادرتخصصی بیرون
الان یه نفر معاون وزیرم دارم تو گروه اسکایپم  بابا من در حد آموزش به مهندسای ده تا پانزده سال سابقه خودمو خاضر کرده بودم نه حماعت بالای ۳۰-۴۵ سال سابقه کاملا تخصصی و همراه با معلومات
الان بخدا عزا گرفتم سر ارائه هام. بعد الان از این هفته شروع میشه تا شب عید
مدیرعامل سازمان دیروز بهم گفت با توجه به ایتقبال یه دوره مجدد هم اونور سال برگزار میکنیم.
ترگل چجوری میخوایی برگردی؟ من تا یکسال قطعا برنمیگردم
همت ندارم بزور وادارم کردن
ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received: 20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۴:۲۱ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۶، ۰۴:۲۳ صبح، توسط Targol.)
نوناجون شاید همینجوری الکی اسم نوشتن، به دانشجوهاشون میخواستن بگن شرکت کنید خودشونم نوشتن  بابا اصلا کی میاد تو یه دوره عمومی که به قول خودت دانشجوها هم شرکت میکنن مطالبی رو بگه که برای استاد با ۳۵ سال سابقه هم جدید باشه؟؟ اصلا نباید مخاطبت رو اسانید فرض کنی. به نظرم دقیقا برای همون افراد با ۱۰-۱۵ سال عالی و فرا تر از کافیه.
نوناجون ببینم اگه قبول کنن دورکار میشم حداقل چند روز رو. اما اونور سال بچهها تقریبا ۹/۵ ماهه میشن. هنوز حرف نزدم. ببینم اوصاع چطور پیش میره
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
چه میدونم ترگل 
دور کار اکی هرچند با دو تا بچه اگه پرستار نداشته باشی بعید میدونم بتونی عزیزم هرچی میگذره بکم سختتر میشه
ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received: 20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
اره برای دورکاری بازم پرستار لازمم. انشالله که به خیر میگذره
|