امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰
الهی بگردم لیانه اینجوری که خودت له میشی دختر یه بار این کاری که من میکنمو بکن شاید جواب گرفتی ببین رو پام میذاشتک اول نمیخوابیدا بعد یه بالش تقریبا باریک خودمونو میذارم رو پام روش یه خشک کن تمیز میندازم میخوابونمش خودمم تکیه میدم بعد پامو یکم باز میکنم که فرو بره باسنش بین پام تا شیبدار بشه دستاشو میذارم رو سینش و پتو تا گلو میکشم که تکون نده بعد همونجوری شیر میخوره و بلند میکنمش واسه اروغ بعد دوباره میذارمش و پستونک گاهی گاهیم خالی که بخوابه

مامانا کسی هست لیست سیسمونیشو داشته باشه یه لیست کاربردی میخوام برای خ ش وسطی
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، nona، شماره مجازی تیندر
پاسخ
یوتاب جون اره دختر من رو‌صندلی راحته با زاویه ۷۵ درجه هست حدودا ، قائم نذاشتم هنوز زوده
صندلی کلا خوبه قشنگ بچه متوجه میشه وقت بازیگوشی نیست
ایانه جون الان دیگه ماشالا پسرت بزرگه هنوز عمود نگه میداری؟ کمترش کن دیگه از ۴ ماه به بعد مخصوصا ماه پنج همون پنج دقیقه کافیشونه مخصوصا که الان دیگه خدارو شکر بالا نمیاره

اره یوتاب چی شد امروز نوبتم داشت
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، mona70، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
نوناجون من همین الان باز صندلی رو امتحان کردم. این دختر من فقط داشت سرشو میبرد اینور اونور و بعدش هم همه غذاشو میداد بیرون :|
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • liyane، mona70، nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
يوتاب جون من از ترس عود رفلاكس خوابيده نميتونم شير بدم توي حالت نيمه نشسته روي كرير كه به كالسكه سواره شير ميدم
من نميدونم اين بچه كه الان اسيد معده ش كنترل شده چرا نبايد توي بيداري شير بخوره؟!

نونا جان راستش من ازون مارگزيده هام كه از ريسمون سياه و سفيد ميترسم
نيم ساعتو هنوز كه نگه ميدارم البته گاهي هم ميذارمش روي تاب ريلكسي كه لم بده اونم واسه اينكه سنگين شده واقعا كمرم ديگه درد ميگيره
انشالله زودتر نشستن ياد بگيره كه اين نيم ساعت هاي من تموم بشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، mona70، nona، Targol، شماره مجازی تیندر
پاسخ
(۱۴۰۰/۱۰/۵، ۰۸:۵۴ عصر)Targol نوشته است: نوناجون من همین الان باز صندلی رو امتحان کردم. این دختر من فقط داشت سرشو میبرد اینور اونور و بعدش هم همه غذاشو میداد بیرون :|

ترگل جون بعد دو هفته دختر من عادت کرد تازه 
هنوزم‌ کاهی سرشو‌میچسبونه به دسته
قشنگ باید ممارست به خرج بدی

لیانه جون نگران نباش کمتر بالا میاره معلومه دیگه کمردرد میگیری، نه اینکه اصلا نیارن اما خیلی خیلی کم میشه یواش یواش کمش کن

بچه ها من واقعا زیر بار کار شرکت و بجه زاییدم مجددا
این آموزشا داره روانیم میکنه طفلی دخترم خدایی اذیت نداره ولی خب بچه هست دیگه دلش توجه و بازی میخواد واقعا دوست دارم یکیال سراغمو از شرکتا نگیرن
نمیدونم این کلاس گذاشتنشون چی بود الان یه هفتست هر روز دارم فایلای ارائه حاضر میکنم
فکر میکردم حداقل اعضای داخلی باشن با بیست سی نفر یطوری جمعش کنم، ماشالا دیدم آگهی دادن بالای صد نفر عضو گرفتند تازه برای دوره آموزشی اول اعضارم الان دیدم والا نصفشون از من نه تنها واردترن چند نفرسون اساتیدم بودن! نمیدونم برای چی آخه میخوان شرکت کنن اونا باید به من یاد بدن هنوز . اصلا استرس منو گرفته وسواس فکری سر فایل درست کردنام گرفتم Sad
بقول همسرم دارن بزور برت میگردونن Sad Sad کاش یه نه خوشگل گفته بودم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، mona70، Nedaa28، Targol، youtab، ستی‌لیته، شماره مجازی تیندر
پاسخ
وای نوناجون چه همتی داری خدایی. من از الان عزا گرفتم بعد عید چجوری برگردم به کار. هرچند از یه طرف استقبال میکنم که ساعات کمتری با بچه‌ها سر و کله میزنم، اما از طرف دیگه نگرانشونم. تازه هیچی از پروژه‌هام ‌یادم نمیاد. فکر کنم سوپروایزریم هم دود شه با این وقفه ۹ ماهه. اینش برام مهم نیست اصلا. در همین حد یادم باشه که کارشناس ارشد باشم کافیه Smile)
برای صد نفر خوب استرس هم داره. ولی به قول اون مثل معروف که مطمئن باش تو دفاعت هییییچ کس اندازه تو بلد نیست، این ارائه هم همینه. همیشه استادهای دانشگاه اگه وارد صنعت نشده باشن اطلاعاتشون تو‌ خیلی زمینه‌ها کمتر از افراد صنعتیه.
حالا نمیدونم شرایط شرکت کننده‌هاتون چه جوریه‌ها، همینجوری کلی گفتم.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، nona، youtab، ستی‌لیته، شماره مجازی تیندر
پاسخ
ترگل بدبختی همشون اساتیدین که قشنگ تو کارن دقیقا هم کار تخصصی همین موضوع ارائه . بجز دانشگاه پنج سال باهاشون تو جانعه مهندسین مشاور تو یه کروه بودم
نصفشون دیدم پیمانکارای ما هستند بخشی دانشجو، اما این اساتید عزیز یا تو سازمان خودمونن یا شرکت های بزرگ یا مادرتخصصی بیرون
الان یه نفر معاون وزیرم دارم تو گروه اسکایپم Smile بابا من در حد آموزش به مهندسای ده تا پانزده سال سابقه خودمو خاضر کرده بودم نه حماعت بالای ۳۰-۴۵ سال سابقه کاملا تخصصی و همراه با معلومات
الان بخدا عزا گرفتم سر ارائه هام. بعد الان از این هفته شروع میشه تا شب عید
مدیرعامل سازمان دیروز بهم گفت با توجه به ایتقبال یه دوره مجدد هم اونور سال برگزار میکنیم.
ترگل چجوری میخوایی برگردی؟ من تا یکسال قطعا برنمیگردم

همت ندارم بزور وادارم کردن
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، Nedaa28، ستی‌لیته، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
نوناجون شاید همینجوری الکی اسم نوشتن، به دانشجوهاشون میخواستن بگن شرکت کنید خودشونم نوشتن Big Grin بابا اصلا کی میاد تو یه دوره عمومی که به قول خودت دانشجوها هم شرکت میکنن مطالبی رو بگه که برای استاد با ۳۵ سال سابقه هم جدید باشه؟؟ اصلا نباید مخاطبت رو اسانید فرض کنی. به نظرم دقیقا برای همون افراد با ۱۰-۱۵ سال عالی و فرا تر از کافیه.

نوناجون ببینم اگه قبول کنن دورکار میشم حداقل چند روز رو. اما اونور سال بچه‌ها تقریبا ۹/۵ ماهه میشن. هنوز حرف نزدم. ببینم اوصاع چطور پیش میره
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، nona، youtab، ستی‌لیته، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
چه میدونم ترگل Smile
دور کار اکی هرچند با دو تا بچه اگه پرستار نداشته باشی بعید میدونم بتونی عزیزم هرچی میگذره بکم سختتر میشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، ستی‌لیته، شماره مجازی تیندر
پاسخ
اره برای دورکاری بازم پرستار لازمم. انشالله که به خیر میگذره
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، ستی‌لیته، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 12 مهمان