امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰
اخ اخ اخ نگونونا جون......................  Rolleyes
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Elhamgoli، Nedaa28، nona، شماره مجازی تیندر
پاسخ
پیر شدیم که خودمونم
فاطمه جان وقتی میگی دو تا بچه هارو بردی حموم من میگرخم Smile
من هنوز وقتی ساعت ۹ میخوابه میذارم تو تختش جرئت نکردم ولش کنم بیام تو آشپزخونه کارامو کنم
چای میریزم میرم تو اتاق تو تاریکی مثلا که ببینمش
خیلی داغونم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Elhamgoli، nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
واقعا دوتا سخته خیلی خیلی سخته  Big Grin
همش احساس سرگیجه دارم نه ک فشار پایینم
فاطمه جون منم سر پسرم تی وی تا یک سال ک اصلا نمی‌دید بعدش ک دیگه من سرکار میرفتم نمیشد از اونا بخوام کلا نیبین ولی کم میدید تا دو سال
الان ک کویته   Big Grin
ولی خیلییی سعی میکنم دخترم هنور ک نمیتونه راه بیفته دنبال داداشش (اووف خودم قند تو دلم اب میشع دوتایی دنبال هم آتیش بسوزونن‌) نبییته
ی پتو براش ی سمت دیگه پهن کردم رو اون میذارمش عروسک و کتاب و جغجغه دور و برش 
تی وی رو نمیبینه 
من خودمم اصلا تی وی نمیبینم فبلمارو دانلود میکنم تو گوشی میدیدم الان ک خیلی کم وقت میشه

از این کامیون بزرگا هم بگیرین خوبه 
بچه رو بذارین توش طناب وصل کنین راه ببرین سرگرم میشه  Big Grin
فک کنم امروز سرگیج ام از اونه 
نوبتی هی سوار شدن منم هی کشیدم سر خرو Big Grin
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Nedaa28، nona، Targol، youtab، شماره مجازی تیندر، مینو
پاسخ
الهام تو آینده ی منیBig Grin
مامانا واسه ریزش موی بعد از زایمان چکار کردین؟میخوام پیشگیری کنم.الان فقط زینک پلاس و ویتامین دی مصرف می کنم.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
چه جالب که من امروز داشتم به مامانم میگفتم دلم میخواست این روزها میرفت یهو میدیدم ۵ سالشونه Sad(
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، Nedaa28، nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
نداجوت باورت میشه دخترم رو شستم دادم دست باباش،بعد پسری رو شستم تااون از حموم اومد بیرون زد زیر جیغ و گریه دیگه نفهمیدم چطور خودم رو ابکشیدم..یعنی اخر حموم قندم افتاد...
الهام جان الان خونه ما برای دخترم کویته،یعنی تا میبینه داداشش رو بزور خوابوندم همه چی میخواد وگرنه اونو بیدار میکنه!!بااینکه به قول همسرخان من مامان مستبدی هستم ولی بازم کم می یارم جلوش

دوست جونا موقعیت خودم و الهام رو برای همه تون ارزو دارم...انقده خوبه...بیارین دومی رو Big Grin
فاطمه هستم
Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Elhamgoli، liyane، Nedaa28، nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سلام. بچه ها من امروز نوبت دندونپزشکی دارم احتمالا عصب کشی. بعد به پسرم شیر خودم میدم و هم کمکی. الان چون تزریق انجام میدن برام نباید دیگه به بچه ام شیر بدم؟ عکس هم امروز از دندونم گرفتم. یا اشکالی نداره شیر بدم؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Nedaa28، nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
شیطون خانوم من از دکتر پسرم پرسیدم گفت مهم نیس محض احتیاط تا موقعی که بی حسی شیر نده
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Elhamgoli، nona، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
خب من منشا حساسیت دخترمو کشف کردم دختر جان به مامانش رفته تو حساسیت متاسفانه به زیپ لباسا حساسیت داره کاپشن سرهمیای زیپ دار کیسه خوابش رو مجبورم استفاده نکنم دیگه
خدا رحم کنه سر حبوبات که من حساسیت دارم ایشالا به من نکشیده باشه

فاطمه سخته اما خدایی بعدش کارتون خیلی راحته دو تایی با هم سرگرم میشن دست از سر پدر مادر برمیدارن
من همش فکر میکنم شب خسته از سرکار بیام اگه یدونه باشه باید باهاش بازی کنم تازه اما اگه خواهر یا برادر داشته باشه با همن همش
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، Elhamgoli، Nedaa28، Sh96.shamim، youtab، شماره مجازی تیندر
پاسخ
بن سای جون سلام 
والا پسر من خودش به صورت آقا طوری از سه ماهگی خودش حذفش کرد تا حدود یکماه پیش که خودش دوباره شروعش کرد 
اون موقع ۱۱شیر میخورد میخوابید تا خدود ۵:۳۰_۶صبح یه سره 
الان از بعد واکسن شش ماهگی ۱۰:۳۰ میخوره میخوابه تا حدود ۲با چشم بسته فقط عه عه میکنه تا شیر بخوره بعد میخوابه باز تا ۶اینا باز برای شیر پامیشه!!!
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • 2015، liyane، mona70، nona، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 13 مهمان