گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰

[Rose]

لیانه جون فقط مطالعه در حد بی نهایت...
اصلا به حرف ها توجه نکن... من یه بار یکی بهم گفت شیرت چرب نیست بچه همش شیر میخواد (با اینکه بخاطر کولیک و ریفلاکسش بود که درد خودشو آروم کنه...)... و من شروع به خوردن چیزای چرب کردم... مثلا همینجور کره گوسفندی با گردو میذاشتم روی نون میخوردم... یا کله پاجه... ولی خب صفرام رو خراب کردم و بعد از دوسال دیگه کلا صفرا ندارم...

کلا به حرف دکترت باش و حس خودت... اگه خدای نکرده خودت یا بچه آسیب ببینید نمی تونی به هیچکس بگی چون تو گفتی اینجور کردم... ولی دکتر رو می تونی خونه خرابش کنی...

کلا ببین ملت دهنشون بازه که یه چیزی بگن حالت بدتر شه که بیشتر بهت فشار بیاد... کمتر کسی به فکر سلامتی مادره... شیر خودتو بگی میگن جون نداره وو....... شیرخشک بدی میگن چرا میدی، مگه حس مادری نداری وووو......
پس بیخیال بقیه شو و فقط اطلاعات به دست بیار که هول نشی... سعی کن در روز مدتی رو هم دور از بچه باشی... اگه کمک داری حتما این کارو بکن چون 6 تا 18 ماهگی وابستگیشون شروع میشه و دیگه باید یک مراقب اصلی باشه که فول تایم بچه ببینه...

[Paula]

لیانه جون رز عزیز به نکته درستی اشاره کرد که باید مطالعت رو بالا ببری تا این موارد کمتر بهت اضطراب وارد کنه. من هم در خصوص مثال هایی که زدی به دو تا نکته اشاره میکنم:
اول اینکه برای چک کردن دماش حتما دماسنج تفنگی داشته باش و روزی چند بار دماش رو چک کن. این باعث میشه اگر کسی گفت بدنش داغه و این حرفش باعث اضطرابت شد سریع دماش رو چک کنی تا خیالت راحت بشه
دوم اینکه از یک ماهگی شما هرماه ویزیت دکتر کودکان دارید؛ این مواردی که ممکنه ذهنتون رو مشغول کنه رو یادداشت کنید و فقط و فقط از دکتر بپرسید و فقط بر اساس توصیه های دکترش رفتار کنید. مثلا همین مورد شل بودن شکم رو ما هم برامون سوال بود؛ بعد  همسرم از پوشک دخترمون عکس گرفت و از دکتر اجازه گرفتیم و عکس رو بهش نشون دادیم و دکتر گفت موردی نیست .
این راهکارهای ساده باعث میشه کمتر اضطراب بگیرید چون سلامت روان و آرامشتون بسیار مهمه و باید  مواردی که بهتون استرس میده رو مدیریت کنید. به مرور قلق بچه دستتون میاد و براتون راحت تر میشه

[nona]

لیانه جون همینایی که رز و پائولا جان گفتن
حق داری حساس و سردرگم بشی وقتی نظرات مختلف میشنوی توجه نکن کلا عزیزم
من که از همون اولش تنهام و خیالم راحته فقط خودمم‌و دخترم و باباش
سکسکه هم دغدغت نباشه اینقدر فوقش یکم بالا میاره فقط من سریع بغلش میکنم تا یا بالا نیاره یا اگه میاره وارد مجاری تنفسیش نشه. من از خواهرمم پرسیدم گفت حساس نباش سکسکه نشونه سلامته حتی اگر به دفعات باشه امگه اینکه خیلی طولانی مدت هربار باشه و قطع نشه براحتی اون موقع باید بررسی بشه

[(کژال)]

سلام مامان ها. خسته نباشید از نی نی داری
دوستان تو بارداری میشه برای درد پشت و کمر از کیسه آب گرم استفاده کنم؟
من گودی کمرم و پشت معدم خیلی درد میکنه. وقتی شوهرم میماله و گرم میشه خیلی بهتر میشم

[Paula]

کژال جون تو بارداری به هیچ وجه از کیسه آب گرم استفاده نکن

[کتایون خانم]

کژال جون تو بارداری به هیچ وجه از کیسه آب گرم استفاده نکن

سلام عزیزم
حتی برای درد پا نباید استفاده کرد؟

[youtab]

سلام به روی ماه همتون
لیانه جانم به شدت درکت میکنم عزیز دلم
نونا جانم ماهم تقریبا و خداروشکر خودمونیم منو همسر و پسر
اما گاهی که کسی ببینتمون........
ای خدااااااا...
خالا طرف اصلا تجربه ای هم نداره ها فقط انگار مجبورشون مردن نظر بدن!!!
مثلا دقیقا برعکس حرفایی که زده شد برای پا و قنداق و پوشک
مثلا مادر شوهرمن از ثانیه اول اصراااااار به قنداق داشتن
منم موافق بودم اما میدونستم پاهاش باید ازاد باشه اما نیکفتن نه باید ببندی که پاهاش پرانتزی نشه!!!
بعد یه بار انقدر محکم همپن روزای اول قنداقش کردن جلو من که بچم از بینی و دهنش بالا اورد و ریسه رفت از گریه من داشتم دیونه میشدم که همسرم بلافاصله بلندش کرد و گفت مادر من چه خبره؟؟؟
یا پسرم هی شیر منو ساعتهاذمیخوره حالا خورد خورد
مثلا نیم ساعت میخوره یکم میخوابه دوباره
میگن واااا شیرت سیرش نمیکنه
چه بددد
یا چرا کمی میدی بیا شیر خودتو بده
یا اینجوری شیشه رو بگیر اینجوری نگیر
حالا بچه ندارن و تجربه هم ندارن ها
مثلا من اون زمان که کتاب مادر کافی رو میخوندم گاهی مولاردی رو برای همسرمم میخوندم
مثلا اینکه تا دو سالگی باید هرچقدر میتونین به بچه محبت کنین و اصلا نباید تربیت رو شروع کنین
یا هرچقدر بچه میخواد شما بغلش کنین اشکتل نداره اون به محبت شما احنیاج داره
اقا یه بار تو بارداریم حرف تربیت شد همسرم داشت اینارو بازگو میکرد
فقط مونده بود دعوا بشه دیگه
بعد همسرم میگفت من میخوام بچم بهم احترام بذاره و از ته دلش بهدحرفم گوش کنه تا ازم بترسه
میخوام سعی کنم بفهمه ما خوبیشو میخوایم و اینا تا با دعوا کردن و منع بی دلیل کردنش بزرگش کنیم
واااااای چه کردن
که نه باید به بچه قبل یک سالگی یاد بدی نه یعنی نه
بعدا دلیلشو توضیح بده
اووووف من که پیگه رویه همیشمو بازم پیش گرفتم
همون لحظه نیگم باشه . چشم. اوکی بعد کار خودمونو میکنیم
یا مثلا گیر دادن که چرا انقدر میبریش دکتر؟
بابا اینا موارد غربالگریه
حالا پسر من به خاطر شرایط تولدش یه چند موردم اضافه تر داره
فدای سرش خیالمون راحت بشه چه اشمالی داره
یا پسر من چون موقع تول بهش دو نوبت خون زدن باید از بدو تولد قطره اهن بخوره
گفتن وااااااا ماه بچه داشتیما کی میگه
واسه بچه بده ندیا
همسرمم گفت اشکال نداره اگه اتفاقی خدایی نکزده افتاد ما پدر دکترو در میاریم
بابا یکی نیست بگه بچه های شما خداروشمر در سن و وقت مناسب به دنیا اومدن و خون بهشون نزدن که
یا سر اینکه ما همیشه کولرمون روشنه و کلا نمیذارم سر بچه و اینا چشم غره و متلک میگن
پربشب بردیمش حمام بعد همینطوری با لباس معمولی خوابونده بودیمش اما خدایی جایی که کولر نمیزد مستقیم بعد بچه من گرماییه تا چیزی روش باشه میزنه کنار مادر شوهمرم اومده بود هی پتو میمشبد روش بعد رو سرش میکشید بچم هی سرشو تکون میداد تو خواب که بذه کنار
خر همسرم گفت مامان جان این بچه دستو داش داغ کرده نکن ولش کن
اینا فقط ذره ای ازدر و گهر هایشان است...

[nona]

یوتاب جون کار خودتونو بکنید بذارید هرچی میگن بگن
اصلا سر بچه رو اینا رو نکشید خدای نکرده بچه دور از جون خفه میشه خفه شدن بچه مثل بزرگترا نیست که یهو انفاق میفته
بچه حتی گرم بودنشم نمیشه منوجه شد چون بچه که مثل ما عرق نمیکنه
الان با کولر والا دمای خونه بزور زیر ۲۵ میمونه من تو اناق دریچه رو بستم اما تو هال که کل روز اونجاییم دریچه بازه کولرماصلا خاموش نیست فقط ما جایی میشینیم مه باد مستقیم نمیزنه و کولر اونجا نمیخوره

کژال جان همونکه پائولا گفتن کیسه آب گرم تو ناحیه شکم کمر اینا استفاده نکن اصلا برای چی میگن دوش آب خیای گرم نگیرید برای جنین ضرر داره ضمنا همسرتونم بنظرم ماساژ نده مگه اینکه بلد باشه ماساژ رو
تو خانمای باردار ماساژ کمر لم داره
کتابون جان فکر نکنم تو ناحیه پا مشکلی داشته باشه فقط کلا نباید حرارت بدن خیلی بالا بره
ناخیه شکم اینام که تماس مستقیم با منبع حرارت نباید داشته باشن حالا پايولا و رز بهتر میدونن

[youtab]

اره نونا جون دقیقا
خونه ماهم همینه البته چون خودمونم خیلی گرمایی هستیم اتاق رو نبستیم فقط از این روکش های دریچه چسبوندیم که قد ۵یانت بالاش بازه و دریچه رو زدیم رو به بالا
اما از نظر بقیه این یک فاجعست
لی خیال بابا
من یه بار خنده خنده جلو همه بلند گفتم من سر بچم با خدا هم شوخی و تعارف نندارم
والا...

[Arezoo1984]

یوتاب جان درد مشترک داریم 
در مورد شیر و گرما و کولر، دقیقا منم همین داستانهارو دارم.