۱۴۰۱/۷/۱۰، ۰۲:۵۰ صبح
۷ هفته و ۵ روز
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
گپ خانم های باردار 1401
|
نسیمه جان من هم خواستم سرچ کنم برات اما گوگل باز نمیشه امشب معلوم نیست چه خبره نه فیل کش کار میکنه نه گوگل
عزیزم توکلت بخدا باشه کاملا استراحت کن به صورت دراز کش پاهات رو ی کم بالاتر از سطح بدنت بزار نزدیکی و کار سنگین اصلا نکن فردا هم حتما برو سونو برای شنیدن صدای قلب جنین اصلا نگران نباش برای اکثر خانوم ها لکه بینی پیش میاد
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...
نسیمه جان نگران نباش. برای خیلی ها پیش میاد
دراز بکش فقط تند راه نرو و پله بالا و پایین نرو به نظر من فردا برو سونو درمانگاه شبانه روزی مهرگان اهواز کیانپارس - خیابان وهابی - تقاطع ششم غربی
۱۴۰۱/۷/۱۰، ۰۳:۰۱ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۷/۱۰، ۰۳:۰۲ صبح، توسط نسیمه جااان.)
کژال جان ،ممنونم
عزیزم شماره تلفنش هم اگه برام بذاری خیلی ممنون میشم گلم ممنونم از دلگرمیتون دخترا راستش چون تجریه ای ندارم خیلی وحشت کردم اصلا چیز فعالی هم نبود ک بگم لخته دفع کردم، فقط روی لباس زیرم متوجه شدم ،با دستمال هم کشیدم چیزی نبود ببخشید ک واضح گفتم
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
۱۴۰۱/۷/۱۰، ۰۳:۲۶ صبح
06133386380
بفرمایید نسیمه جان
نگران نباش نسیمه جان و منم لکه بینی داشتم و بعضیها دارن و مشکلی هم ندارن. سونو هم میری و خیالت راحت میشه زودی. ان شاالله که تا الان رفتی دکتر و همه چیز عالیه.
نسیمه جان شنیدن صدای قلب نینیت توی روز تولدت و همچنین تولدتو بهت تبریک میگم
![]() مریم جان نسیمه تو اون یکی تاپیک گفت که رفته دکتر و خداروشکر همه چی خوب بوده.
۱۴۰۱/۷/۱۰، ۰۶:۱۲ عصر
نسیمه جونی تولدت مبارک
نی نی جون هم ک سالمه خداروهزاران بار شکر منم وقتی فک کنم هفته های تو بودم مادر شوهرم اینا کرونا گرفتن دیگه منم هم استرس داشتم هم خلاصه کمک میکردم منم انگار لک بینی داشتم ولی استراحت کردم و خوب شدم تا میتونی استرس نداشته باش ن بخاطر بارداری بخاطر نی نی من تو بارداریم آستری عصبی زیادی کشیدم اینکه یهو صاحب مغازه ن گفت تخلیه کنید دنبال جا گشتن و اینکه خانوادم و خانواده همسرم کرونا گرفتن و همسرم باز سنگ کلیه گرفت و .. خلاصه بعد ک دخترم دنیا اومد کولیک شدید داشت در حدی ک کولیک از ۱۵ روزگی شروع میشه مال دخترم از ۶ روزگی گریه هاششروع شد پدرم درومد
۱۴۰۱/۷/۱۰، ۰۶:۴۹ عصر
مرسی دخترای گل ❤
قبلا به سونو رفتن تو روز تولد م فک کرده بودم ولی پیگیر نشدم ،دیگه توفیق اجباری شد و حس خیلی خوبی داشت وای اینقد کوچیک بود ک نگو ،صد رحمت به لوبیا ،به خودم گفتم این لوبیا قلب کجاش جا شده ک بوم بوم هم میزنه
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎
|