ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
(۱۴۰۰/۶/۱۴، ۰۷:۰۱ عصر)جوجه خوشگله نوشته است: فاطمه بیا پیج ت رو بده ما بريم فالو کنیم، چند تا پیج هست در مورد مسائل اينستاگرام و افزایش فالور اونا رو هم بهت میدم . خودمم یه چیزایی بلدم اونا رم بهت میگم
amirrezasaeedii
amirrezasarmad
aliabaee_academy
یه بسته هایی رو هم به فروش می رسونن تو پیج شون من پیشنهاد نمی کنم بري اونا رو بخری چون نمی دونم واقعا اونا به درد می خورن یا نه ، ولی مطالب پیج شون رو دنبال کن.
چه خوب که خودت هم اطلاعات داری

می تونی توی تاپیکش هم بگی که بقیه هم استفاده کنن؟ چند تا دیگه از بچه ها هم دنبال فروش آنلاین هستن...
فکر کنم پری هم تجربه داره

بچه ها می تونن از کمک ایشون هم استفاده کنن
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 1,993
موضوعها: 3
تشکر Received:
7,358 in 1,540 posts
تشکر Given: 9,421
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
9,290
۱۴۰۰/۱۰/۴، ۰۵:۵۰ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۴، ۰۵:۵۵ عصر، توسط ستیلیته.)
هانیل جان برای مشکلی که تو اعترافات مطرح کردی چند تا راه حل یا نکته مینویسم:
اولاَ که کارت رو به خاطر موضوعی که میگی ول نکن! الان واقعاَ با یک حقوق زندگیها نمیچرخن. حتی پولدارترین آدما هم وقتی فقط یکیشون میره سر کار ممکنه تو این اوضاع به مشکل بخورن. فرض کن شوهرت سرمایهداره و شما کارمند، خب یه وقتایی پیش میاد حتی اون سرمایهداره هم دستش خالی بشه (پول نقدش کم باشه) و حقوق اون کارمند به درد بخوره! این مثال رو زدم که بگم اوضاع خرابه، شما هم که به نظر نمیاد فوق پولدار باشه همسرت، پس حتماَ لازمه خودت هم همچنان سر کار بری و ابداَ فکر استعفا و اینا نباش.
الان از دور اینطور به نظر میاد که همسرت داره تقریباَ تمام هزینههای زندگی مشترکتون رو میده، و شما با این که کم در خرج منزل سهیم هستی (خودت گفتی ۹۰ به ۱۰ هست)، حس میکنی خیلی سهیم هستی، و علت این موضوع دست و دلبازی نکردن همسرتون در قبال شخص شماست.
راه حلت دو قسمت داره:
اول برای همسرت توضیح بده که دوست داری ازش کادوهای گرون بگیری. یک بار این موضوع کادو رو بگو و بعد دیگه عملی بهش نشون بده. یعنی چی؟ یعنی مثلا موقع تولدت یا سالگردتون یا هر چی که برات مهمه، از قبلش برو چند تا چیز گرون انتخاب کن و به همسرت بگو شنیدم میخوای برام یکی از اینا رو بخری! یه خرده با خوشاخلاقی سعی کن عادتش بدی کادوهای خوب بهت بده. معلومه که دلت از این موضوع پره که خیلی برات هزینهی شخصی نمیکنه. خب کادوی خوب بده تا حد خیلی زیادی این حست از بین میره!
در کنارش در هزینههای منزل بیشتر سهیم باش. اگر پول بیشتری به حساب هزینههای خونهتون بریزی همسرت خیالش راحتتر میشه بابت دخل و خرج و میتونه برای شخص خودت بیشتر خرج کنه. ولی هم باید خودت بیشتر مایه بذاری هم به ایشون یه سری چیزا رو یاد بدی. همهی مردا کادو خریدن و خوشحال کردن زنشون رو بلد نیستن.
توصیهی آخرم هم این که از پولی که به حساب خرجی خونه میریزی برای رفاه شخص خودت بیشتر هزینه کن. کارگر بگیر تمیزکاری براتون انجام بده، از رستوران غذا بگیر. در کل به خودت حال بده. بر حسب میزان درآمدتون دیگه، نه در حد اغراقآمیز.
در کل آدم اگر با حقوقش به خودش حال نده بعد از یه مدت خیلی از کار ممکنه خسته بشه. سعی کن حتی اگر همسرت در خریدن کادو برات همراهی نکرد، خودت به تنهایی خودت رو حسابی تحویل بگیری تا کمکم همسرت ببینه چقدر برات کیفیت مادی زندگیت مهمه. در اون صورت شاید بیشتر برای خواستههای مادی دیگهت ارزش قائل بشه.
راستی بحث کار خونه رو هم از موضوع خرجی سوا کن. یعنی اینا رو تو دو کفهی ترازو نذار با هم مقایسه کن! اگر بحث پول میشه، وسطش بحث کارای خونه رو نیار. اگر ایشون آورد هم هی تأکید کن که «کارای خونه بحثش جداست». چون واقعاَ کارای خونه مال هر دو نفر هستن، حالا بر حسب میزان سرشلوغی طرفین یکی بیشتر از اون یکی عهدهدار کارها میشه.
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تشکر Received:
80 in 6 posts
تشکر Given: 68
تاریخ عضویت: مهر ۱۴۰۰
اعتبار:
80
۱۴۰۰/۱۰/۴، ۰۶:۱۴ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۴، ۰۶:۲۳ عصر، توسط Hanil.
دلیل ویرایش: اضافه کردن متن
)
خیلی ممنون ستی لیته عزیز
حرفات خیلی خوب بود گره های ذهنم رو باز کرد منو از نوشخوار فکری راحت کرد.
نه اصلا قصد ندارم از کارم بیام بیرون و همسرمم تمایلی نداره همیشه هم تشویقم میکنه به پیشرفت کاری و اینکه دوتامون تو یه شاخه کار میکنیم ولی شرکتامون جداست برای من مورد خوبیه چون میتونم از طریق همسرم موقعیتای شغلی بهتری پیدا کنم
میدونی ما یجور گارد گرفتیم جلو هم و پول من و سرمایه من و این کارارو میکنیم فکر کنم شروع کنندش هم من بودم گفتم من باید از خودم خونه داشته باشم و... این حس رو دادم بهش که هرکی انفرادی باید تلاش کنه
اعتماد 100 درصد هنوز تو زندگی ما شکل نگرفته انگار و من میترسم مثل خیلی از چیزایی که تو اینستا و اینا خوندم بشم کسی که مثلا 30 سال کار کرده هیچی نداره برا همین گارد گرفتم خیلی ام نامحسوس ولی همسرم متوجه شده.
کلا ادمی نیست که بی مهابا خرج کنه و...بیشتر تمایلش به اینه که اینده رو تامین کنه
مثلا اگر الان پول مازاد داشته باشه برای هدیه برای من یه چیزی که نیاز دارم و خوبه رو میخره بطور مثال گوشی که دارم یه مدل بالاترشو نمیخره و اون پول رو سرمایه گذاری میکنه.
خانوماییکه اطراف من هستن و کارمند هستن همین همکارای خودم اونا کارت مشترک دارن و مثلا یکیشون تو اجاره خونه مشارکت میکنه و... ولی فکر میکنم همسراشون در مقابلشون خیلی لارج تر هستن و این منو به فکر میبره که چون کمک میکنن اینجوریه یا نه؟
راهکارایی که گفتین خیلی خوب بود و امتحان میکنم حتما
من انگار همیشه از طرف مردای زندگیم مثل برادرها و پدر و اینا تحت حمایت مالی بودم الان که اینجوری نیست خیلی حس بدی دارم
کارخونه ام امان از سیستم مرد سالاری تو خونه ای بزرگ شده که پدرش دست به سیاه سفید نمیزده و مادرشون خیلی سعی کرده که پسرها اینجوری نباشن و همیشه هم از من و خودش میپرسه که کمک میکنه یا نه یا توی مهمونی مامانش نمیزاره بشینه و مدام میگه به هانی کمک کن ولی خب این سیستم بی تاثیر نبوده روش و میدونه من به این داستان حساس هستم انگار برای انتقام میاد کارخونه و مسائل دیگه رو قاطی میکنه
ارسالها: 1,993
موضوعها: 3
تشکر Received:
7,358 in 1,540 posts
تشکر Given: 9,421
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
9,290
خب وقتی تو فاز سرمایهگذاری هست، کادو برای خودت طلا انتخاب کن یا دیگر کالاهای سرمایهای.
پول من و پول تو کردن تو زندگی تقریباَ بدترین کار ممکن هست. من خودم هم خیلی سختم بود این کارو نکنم، و خیلی طول کشید تا به یه تعادلی برسیم که هر دو دوستش داشته باشیم. این تعادل تو زندگی همه فرق میکنه و نباید از زندگی والدین خودمون یا اطرافیان سرمشق بگیریم. باید خودتون دو تا بسازیدش.
در مورد خونه نداشتن ۳۰ سال دیگه هم آیا الان خونهای دارید که فقط به اسم همسرته که انقدر دلنگرانی؟
در مورد خانومای اطرافت که میگی نمیدونی شوهراشون لارجتر هستن یا نه، اولاَ که شوهر لارج هم یه جاهایی میتونه بد باشه، پس با همین شوهری که داری یاد بگیر بسازی. شوهرای لارج اونا هم مطمئن باش یه جاهایی تصمیمهای اشتباه میگیرن. الکی درگیر مقایسه نشو. شوهرت اقتصادی فکر میکنه که خب تو این اوضاع درستش هم همینه، سعی کن هم پسانداز کنی هم بیشتر تو خرج خونه مشارکت کنی و یه طوری حرف بزنی انگار هر چی داری مال همسرتم هست. کمکم تبدیل به «پول ما» بکن هر چی که دارین رو.. و البته که در آینده اگر قصد خرید خونه کردید بهتره شریکی پولش رو بدید و شریکی سند بزنید. ولی خب احتمالاَ تا اون موقع خیلی مونده و انشالله اعتماد به حد کافی بینتون به وجود میاد تا اون زمان و دیگه خیلی درگیر بحث سند نمیشید. الان بحث خونهای که قرار نیست بخرید و اینا رو نزن! الان همین زندگی امروزت رو درست بساز، آینده رو خرد خرد خواهید ساخت.
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تشکر Received:
80 in 6 posts
تشکر Given: 68
تاریخ عضویت: مهر ۱۴۰۰
اعتبار:
80
همسرم از وقتی مجرد بوده خونه خریده و خونه داره.
من هم باید سعی کنم به تعادل برسم و یه سیستم درست رو بسازیم خوبیش اینه در کنار همه خودخواهی و... حرف منطقی رو میپذره تصمیم دارم از مشاور کمک بگیرم و مشاور باهاش صحبت کنه و همچنین با خودم.
من در صحبتایی که باهم میکنیم فکر میکنم نسنجیده عمل کردم و این حس که من فرد گرا هستم رو دادم نمیدونم واقعا
یه روزایی همه چیز سیاهه یه روزایی نه به اون تعادل همه چیز خاکستری نرسیدم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
هانیل جان به نظرم یکم از این مشکلاتت از سر کم تجربگی در مقابل جنس مخالفه...
و بخصوص ماهایی که مادرامون شاغل بودن، همیشه یه حفره ای داریم که نمی دونیم چطور درخواست پول کنیم... من حالا از همون پدرمم نمی تونستم درخواست پول کنم، و از همون محیط یهو اومدم توی زندگی مشترک و اوایل مرگ بود برام که بگم پول ندارم...
حالا ما کلا هیچی نداشتیم ولی شخصا سر هزینه کردن پولی که خودم درنیاوردم (به جز هدیه)، واقعا واقعا مشکل دارم... خیلی وقتا ته حسابم دو رقمی بود ولی روم نمیشد که نه، دوست نداشتم به همسرم بگم پول بریزه به حساب... حساب اصلی ما هم مشترکه... و کنترل این پول که خرج خونه و زندگی هست، بیشتر دست من و کمتر همسره (بالاخره خانم بیشتر خریدا و هزینه ها رو انجام میده حتی لوازمی که مال مرده خانما بیشتر دنبال خریدشن مثل لباس و وسائل بهداشتی وووو...)...
ولی بیشترین بخش پول خب برنامه ریزیش با همسره چون توی تخصصش سرمایه گذاری می کنه ولی با مشورت همدیگه این کارو می کنیم...
حرف زدن خیلیییییی مهمه و کلید مشکل من بوده... هر دو طرف باید انتظارات هم رو بدونن...
و دیگه بعد از 10 سال دیگه شرم ندارم از اینکه بگم پول بده... چون او هم دوست داره من در شرایط خوبی باشم ولی آگاهی لازم رو نداره... من فقط میگم حساب اومد زیر X تومن... (حداقلی که در نظر گرفتیم توی حساب باشه)...
و خب داری میگی که همسرت پول میده، باهم برید خرید تا حساب کنه، بهش بگو یه کارت خرید و مخارج بشه و اون حساب باید مقدار مشخصی توش پول باشه همیشه و کمتر از یه حدی که شد، حتما شارژ شه...
شما هم حقوقت رو الکی خرج نکن... برو هر ماه یه سکه یا نیم یا حتی طلا بگیر که همسرت ببینه فکر اقتصادی داری که بتونه بهت اعتماد کنه...
اگه پولت رو بیاری توی خونه، باید از همه چیز هم به نسبتی که حقوق آوردی توی خونه، چیزی به نامت بشه...
نمیخواد خیلی اولش واضح اینو بگی... ولی ببین اول همسرت چطور ادمیه... از زبون یکی از دوست یا همکارات تعریف کن که فلانی خونه خرید زد به اسم خانمش (نه یهویی، طی مثلا 1-2 ماه، تعریف کن دنبال خونه ان، پسندیدن، دارن میرن سر معامله وووو...) ببین همسرت چه عکس العملی نشون میده... اگه گفت چقدر طرف بی فکره، حتما باید توجه کنی و نگران آینده باشی... اگه دیدی نه ریلکس گفت مثلا مبارک باشه، خب می فهمی که همسرت مرد همراهیه... و نگرانیت زیاد به جا نیست...
ولی در کل اگه شک داری، یه درصدی از حقوقت رو بذار کنار همیشه... اصلا انگار اون پول رو نداری... مثلا 20% (برای به دست آوردن رقم دقیق باید مطالعه کنی و با مثلا لایف کوچ صحبت کنی که راهنماییت کنه)... و روی همون پولی هم که درمیاری، دقیق برنامه ریزی کنی، وام خوب بگیری و زمین و ملک و طلا و دلار یا هر چیز ارزش دار دیگه ای که تخصصی توش داری بخری و بذاری کنار... اگه همسرت از اینایی که چیزی به اسم زن نمی کنن، لازمه که جدی تر به مساله نگاه هم بکنی... ولی وقت بذار روی حرف زدن با احترام کامل و با هدف شناخت همسرت...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 1,993
موضوعها: 3
تشکر Received:
7,358 in 1,540 posts
تشکر Given: 9,421
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
9,290
۱۴۰۰/۱۰/۵، ۰۲:۲۴ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۰/۵، ۰۲:۴۱ عصر، توسط ستیلیته.)
هانیل جان، دیروز با دقت کمتری تونستم حرفات رو بخونم، پس یه سری چیزها جا افتاد.
اول این که اتفاقایی که تو اینستاگرام میشنوی واسه آدما میفتن رو اصلاَ وارد زندگیت نکن. خیلی مردها اگر ذاتشون خوب باشه اصلاَ دنبال این حواشی نیستن و واقعاَ فقط دل به کار دادن و به فکر پیشرفت هستن. ممکنه اصلاَ در جریان هیچ کدوم مسائلی که تو صفحه حوادثهای مدرن (همون اینستا) بازگو میشن نباشن. خیلی هم بده که ما اینور اونور همهش بدیها رو میشنویم و کمکم داریم فراموش میکنیم که آدمهای خوب هم وجود دارن و زندگیهای آروم و قشنگ هم کنارمون جریان دارن و همه بد نیستن. اگر از همسرت بدی ندیدی بیخود بر اساس بدیهایی که اطرافت شنیدی (و حتی ندیدی!) زندگیت رو نچین.
واقعیت امروز زندگی شما اینه که یک خونه همسرت داره که حالا یا توش ساکن هستید یا انقدر دوستش ندارید که ساکن باشید و خودتون جای دیگه نشستید و دوست دارید یک روزی خونهی بهتری بخرید که بتونید ساکنش بشید. حالا که هر دو درآمد دارید میتونید زودتر به اون حالت برسید. ولی اولاَ که تو ذهنت این رو حل کن با خودت که داشتن مال و اموال شخصی خیلی مهمه. اون فردگرایی ته ذهنت میتونه زندگی مشترکت رو خیلی خیلی تلخ و بینمک کنه. نمیگم داشتنشون بده ها! ولی میگم ذهنت رو به عنوان یک آدم احتمالاَ ۳۰ سالهی متأهل به سمت چیزهای مشترک معطوف کن. به این فکر کن که با پول هر دوتون میتونید زودتر چیزهای بیشتری بخرید. به این فکر نکن که تو به عنوان زنی که شوهر داره شوهرت خونه داره ولی خودت نداری. الان یک ساله ازدواج کردین و ذهنت هنوز «مشترک» فکر نمیکنه. من کاملاَ درکت میکنم و مدل شروع کردن زندگی مشترکمون تقریباَ شبیه بوده. آدم سالهای اول هنوز فکر میکنه باید همونطور که قبل ازدواج به عنوان یه زن شاغل به فکر پسانداز و پول بود، بعدش هم همونطوری باشه. ولی واقعیت اینه که چند سال دیگه که در لایههای زیرین ذهنت واقعاَ این رو متوجه شدی که شما تا ابد قراره یک زوج و در کنار هم باشین، کمکم میفهمی که دیگه کسی شما رو به عنوان یک انسان تنها قضاوت نمیکنه. اطرافیان نمیگن چرا این خانم که الان دیگه ۱۰ ساله داره کار میکنه از خودش خونه نداره. اطرافیان میگن که خب این خانم که ۵ ساله شوهر کرده (۴ سال دیگه رو دارم میگم) زندگیش خوبه و خونه هم دارن و فرضاَ بچه هم دارن و غیره و ذلک. دیگه شما رو به عنوان بخشی از یک خانوادهی کوچیک میبینن، نه یک فرد که کار کرده و پسانداز کرده و خونه خریده و اینها. (نگاه اطرافیان به آدم هم خیلی مهمه. نگو که من برای دل خودم فقط کاری رو میکنم. نگاه اطرافیان تا حد خیلی زیادی شکلدهندهی فکرهای آدم راجع به خودش هست).
اینها رو گفتم که بگم ممکنه آدم اول ازدواج خیلی فردگرا باشه اگر قبل ازدواج مستقل بوده باشه (که شما مشخصاَ بودی، همونطور که چیزی تحت عنوان جهیزیه از خانوادهت قبول نکردی و رو پای خودت بودی). ولی حتی فردگراترین آدمها هم بعد مدتی میفهمن که زوج بودن مزایایی داره و راحتیهایی داره. سعی کن روی اون مزایا تمرکز کنی. هر روز که بیدار میشی شکر کن که شوهرت خونهای داره. فکر کن یک «ما» هستید. بعد حالا در مراحل بعدی، وقتی فرضاَ ۶۰ سالتون شد، دیگه تا اون موقع شما شاید یک خونهی دیگه هم داشته باشید که به اسم هر دو باشه (اگر شوهرت عادل باشه و خودت هم من و تویی نکرده باشی تو زندگیتون)، ماشینهای بیشتر، و الیآخر. بعد تازه باید به فکر این باشید که به بچههاتون چه کمکهایی بکنید که زندگیشون رو بسازند.
زندگیت رو از scope بالا ببین. درگیر همین امسال و این دهه نباش. اینطوری میتونی کمکم بیشتر به حس «ما» بودن نزدیک بشی.
ببین الان زنهای ۵۰-۶۰ سالهی اطرافت که حس میکنی کلاَ خوشحال هستن و بدبخت نیستن رو که میبینی، آیا اصلاَ خبر داری که خونهای چیزی به اسمشون هست یا نه؟ اصلاَ چه فرقی میکنه در خوشحالی اون زنها؟ مهم اینه که تونستن ۴۰-۵۰ سال زندگی مشترکشون رو طوری اداره کنن که تهش خوشحال باشن. مردی که تو جوونی خونه خریده و الان هم اهل کاره و اول ازدواج هم ازت خواسته که کارت رو ادامه بدی و تو خرج زندگیتون سهیم باشی خیلی بعیده آدمی باشه که بعداَ قدر ندونه و همه چیز رو برای خودش بخواد. من فکر میکنم شوهرت از ایناست که خرج الکی الان نمیکنه ولی اگر شریکش بشی تو مسائل مالی و من و تویی نکنی بتونه با فکر اقتصادیش برای هردوتون زندگی خوبی بسازه و تهش یک زن خوشحال باشی. پس قدرش رو بدون و درگیر حرفای الکی اینستاگرام نباش. خیلی با دست و دلبازی هر چی داری رو استفاده کن برای هر دوتون، حتی گاهی برای شوهرت کادوی خوب بخر تا بهش یاد بدی که چجوری میشه طرف مقابل رو خوشحال کرد. حتی اگر همسرت کاملاَ باهات «رو» بازی میکنه و حساب پنهان نداره، میتونید حقوقتون رو بریزید تو یه حساب مشترک و قسطاتون رو هم مشترکاَ بدید و هر چی تهش موند یا حالا خرج عشق و حال کنید یا پسانداز کنید یا هر دو. البته این مرحلهی خیلی بالاتریه، ولی یک مدل رفتار اقتصادی خوب برای بعضی زوجهاست که هر دو نفر توش شاغلن. اگر همه پولاتون تو یه حساب باشه (با دو تا کارت مشترک و حق برداشت کامل برای هر دو طرف)، اونطوری وقتی خرجی میکنی و کارت میکشی حس نمیکنی همسرت حمایتت نمیکنه، بلکه حس میکنی هردوتون دارید همدیگه رو حمایت میکنید و کیفیت زندگی مشترکتون رو بالا میبرید. حس قدرت پیدا میکنی، چرا که به واسطهی دو نفر بودنتون، قدرت مالیتون بیشتره.
ارسالها: 6,736
موضوعها: 0
تشکر Received:
9,547 in 3,761 posts
تشکر Given: 5,949
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
16,123
سلام دوستان
برای پس اندازهای نقدی سالانه،تو این وضعیت عجیب اقتصادی که ارزش ریال واقع هروز کمتر میشه و تورم بالا چه راهکاری دارید؟
پول نقد خرد منظورم نیست
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• شماره مجازی تیندر