ارسالها: 1,002
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,452 in 741 posts
تشکر Given: 87
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
2,746
تینا غصه نخور. هیچ کی بدتر همسر من دست انداز نمیره اما مشکلی برام پیش نیومد. حتی داشتیم میرفتیم بیمارستان بدای زایمان هم هر چی دست انداز بود میرفت توش خخ قسمت بوده ایشالاه به زودی ی نی نی خوشگل خدا بهت میده
ارسالها: 2,562
موضوعها: 0
تشکر Received:
3,300 in 1,117 posts
تشکر Given: 2,638
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
5,351
دختر خاله من که ۶ ماهگی به بقیه گفتن زن داداشم بعد قربان گری اول مثل شوهر من نبودن عالمه آدمو پر کنن
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• خانم فسقلی
ارسالها: 2,315
موضوعها: 1
تشکر Received:
5,668 in 1,665 posts
تشکر Given: 9,657
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,842
تینا جان، ماهور جان و ارزو جان ان شالله چندماه دیگه همتون تو دلتون نی نی های قشنگ قشنگ و سالم داشته باشین...
بچه ها من همه عوارض بارداری رو دارم تجربه میکنم، عجیب ترینش اینه که پوست ناحیه تناسلی که تیره شده بود تیکه تیکه خشک شد و افتاد و زیرش پوست جدید دراومده که نازک و قرمزه و میسوزه!
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Heven، خانم فسقلی
ارسالها: 2,562
موضوعها: 0
تشکر Received:
3,300 in 1,117 posts
تشکر Given: 2,638
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
5,351
۱۴۰۱/۸/۲۳، ۰۹:۲۶ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۸/۲۳، ۰۹:۲۷ عصر، توسط Heven.)
مرسی سوفی جان
انشاالله بهتر بشی سوفی جان والا بهشتم کمه واسه مامانا اینقد سختی میکشن از بارداری گرفته تا بعدش
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• Sufii، خانم فسقلی
ارسالها: 709
موضوعها: 0
تشکر Received:
2,395 in 500 posts
تشکر Given: 1,956
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
2,661
منم دفعه بعد دیگه به مادرم هم نمیگم تا ۴ماه
اخه همش دل منو خالی میکنه میکنه میگه اینجوری باشی دفعه بعد استراحت مطلق میشی دوباره سقط میکنی
اخه من کاری نکردم که اینجوری میگه ازین بیشتر ناراحتم
شوهرمم گفت دفعه بعد خاستیم اقدام کنیم باید دیگه نری سرکار ایترس خیلی اثر داره
اخه واقعا من ماه اولی که حامله بودم استرس داشتم سرکار
ارسالها: 2,315
موضوعها: 1
تشکر Received:
5,668 in 1,665 posts
تشکر Given: 9,657
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,842
تینا جان منم مامانم خیلی استرسی هست و منم اصلا اقدامو بهش نگفتم و بارداری هم هشت هفتگی بخاطر ویار شدید من و کرونای همسر که مجبور شدیم به خانواده همسر بگیم که کمک کنن برای غذا و اینها دیگه به خانواده خودمم گفتیم وگرنه تا غربالگری اول نمیخواستم بگیم. شما هم تا غربالگری نگو دفعه بعد ان شالله که باردار شدی