صنوبر بچه ها درست میگن... بالاخره اون سختی حدود 4 سال اول تولد کتمان شدنی نیست... اگر بارداری سختی داشته باشه کسی، باز میشه 5 سال درگیری...
باید یه برنامه ی بلندمدت برای خودت بریزی...
اگر واقعا بچه میخوای، هر چه زودتر واقعا بهتر...
ولی اگر وسط برنامه ی خاصی از رشد و پیشرفت هستی، به نظرم داغونت می کنه...
قبلا هم گفتم، اگه کسی شک داره، یه بازه ی زمانی 6-12 ماهه یا حتی بیشتر به خودش مهلت بده، ببینه که آدم انجام اون کارش هست یا اون کار فقط پین این د ... خواهد بود براش

اگه نشد، دیگه بعد از 1 سال آدم دستش میاد که این هدف، مال او نیست...
شما هم می تونی همین کار رو بکنی...
از حداقلللل 3ماه قبل میتونی مراقبت رو شروع کنی... ولی خب بیشتر هم باشه تا 6 ماه اکی هست... و توی این 6 ماه، دنبال اهدافی که داری هم برو... اگه دیدی دست یافتنیه، که خب اکی برو دنبالشون... اگر تموم کردنیه، توی این مدت تموم کن... اگر مسیر خاصیه مثل مطالعه یا خودسازی یا مشاوره و... خب شروعش کن توی این مدت... و بعدش با یک دید بازتر تصمیم میگیری که می خوای اقدام کنی یا نه...
نوشتن لیست فواید و مضرات هم می تونه کمکت کنه که تصمیم درستی بگیری... خودت و همسرت جداگانه بنویسید و وقت بذارید باهم بررسیش کنید...
انتظاراتت از همسرت رو در مسیر جمع آوری کن و باهم صحبت کنید...
شرایط حداقلی مالی که مدنظرت هست رو بررسی کن (تخم*ی*نی از هزینه های بارداری، زایمان خوب و ایمن، سیسمونی، لوازم و لباس و پوشک ووو... داشته باشید...) سعی کن همه چیز رو در حالت نرمالش (بدون بیماری) ولی حداکثری بگیری چون حتما قیمت ها افزایش پیدا می کنه... من یادمه داروی آهنی که می خوردم از اول بارداری از حدود 150 تومن بود که تا آخر بارداری به 350 تومن رسید... خب دونستن اینها مهمه...
ولی اینم یادآور بشم که اگه ما چیزی تعریف می کنیم، مثلا کلا 5 دقیقه (اونم بصورت منفصل مثلا 1 دقیقه 1 دقیقه) از 840 دقیقه (14 ساعت بیداری منظورمه) هستش... که ممکنه در کل روز آدم رو از کوره در ببره دائمممممممم... الان من همین دیروز که بیرون بودم و پسرم با باباش بوده، بخاری برقی روشن بوده و این پسر ما رفته نشسته روی بخاری

از دیروزه باز من هی یادم میفته یکی میزنم توی سر خودم، بعدش خنده م میگیره!!!!! جالبه که داغ و سرد و اینا رو بلده و حسابی هم جون خواهه... چجوری نفهمیده که این میله ها داغن رو من نمی دونم واقعا... چی میشه یه وقتا انگار خر مغزشو گاز می گیره رو درک نمی کنم... خلاصه که پشت خیلی از کارهای خنده دارشون، گاها کلی مریضی و گرفتاری و درد و گریه هم هست... ولی خب چیزیه که اجتناب ناپذیره.......
کلا بچه دار شدن چیزیه که آدم تا وقتی خودش مادر نشه، درک آنچنانی ازش نخواهد داشت... خیلیییییییییی هم وابسته به مدل بچه اس... حتی خیلی از والدین بعد از یه مدت فراموش می کنن که چی کشیدن

و بعدیا رو هم میارن

پس شیرینی های زیادی هم براشون داشته که مجدد تصمیم گرفتن که این مسیر رو برن... ولی برای یه عده هم فقط تلخی و زحمت و.... بوده...