امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کاش قبل از مادر شدن می دانستم
#11
(۱۴۰۰/۳/۱۸، ۰۹:۱۳ عصر)nona نوشته است:
(۱۴۰۰/۳/۱۸، ۰۲:۰۵ عصر)Sh96.shamim نوشته است: کاش قبل از مادر شدن میدونستم که به کارام نمیرسم.اون  دو هفته قبل زایمان رو تنبلی نمیکردم و کار میکردم.الان دو ماه از کارم عقب افتادم و نمیدونم چجوری جبرانش کنم.?

شمیم‌جون دو هفته واقعا نمیشه کار کرد؟ من گفتم نهایت سه روز در دسترس نیستم

دو هفته قبل زایمان رو گفتم کم کار کردم.فکر میکردم بعد یه ماهگی بچه میتونم شروع کنم ولی نشد.کار من هنری هست.تا بیام جامو درست کنم لباس عوض کنم بچه بیدار میشه یا گشنش میشه.خلاصه فقط ۱ ساعت مفید کار کردم...بعد زایمان که از روز دوم کارای خونه رو باید کمک همسرم میکردم چون دست تنها بودیم..
ح۰الا کار من سفارشی تحویل اوایل زمستون هست.ولی در کل عقب هستم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، **ماهور**، nona، شماره مجازی تیندر
پاسخ
#12
رز عزیز و مهربون ممنون از توضیخات بسیاااار خوب و به پرد بخورت
راستش بچه ها اینجا تنها جاییه که میگم
من برای مراقبت بعد زایمانم هیچکسی رو ندارم
البته مادر شوهر مهربونم و خواهر شوهرام هستن که میدونم با جون و دل کنارمن و تنهام نمیذارن
اما مادر و پدرم نیستن پبشم (به دلایلی) بماند...
تا حالا هرچی بوده خودمو همسرم بودیم و همه این ۸ماهو با کمک شماها گذروندم
امیدم برای بعدش هم بعد از خدا به شما مهربوناست
من قصدم اینه که دیگه سرکار نرم 
برنامه بعد از زایمانمم احتمالا تا ۱۰روزی میرم خونه مادر شوهرم یا ایشون میان پیشم
اما من از قبل از بارداریم میدونستم تنهاییم
مثل همیشه
الان میخوام برم کلی پیاز داغ و بادمجون و کدو اماده کنم و فریز کنم Tongue
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، **ماهور**، lili_61، Nedaa28، nona، Rose، سروناز، سِودا، شماره مجازی تیندر
پاسخ
#13
یوتاب جان منم یه لیست تهیه کردم واسه فریزر
با اینکه اطرافم شلوغه ولی کسی احتمالا واسه کمک یا غذا نمیاد همه فقط میان شلوغش میکنن الکی
خودم باید به فکر باشم چون گرسنگی خیییلی به اعصابم فشار میاره و متاسفانه رو غذای همسرمم حساسم
میخوام بادمجان سرخ شده و کبابی ، پوره گوجه ،پیاز داغ ، حریره سیر ، نخود و لوبیا خیس خورده یا پخته شده ، دلمه برگ ، هویج خرد شده ، البالو واسه آلبالو پلو و اون آخرا چند تا خورشت فریز کنم
من همیشه فریزرم خالیه همه چیو تازه میگیرم ولی الان انگار واجبه اینکارا
یه خرید کلی هم باید انجام بدم واسه کابینتا که نخواد هی بریم خرید
ایشالا همه چی واسمون خوب پیش بره و بچه ها سر موقع بیان ?
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، **ماهور**، nona، Rose، youtab، سروناز، سِودا، شماره مجازی تیندر، نسیمه جااان
پاسخ
#14
سلام بچه ها

خیلی خوشحالم که دارید وسائلتون رو آماده می کنید

درباره ی مواد فقط یه چیز کوتاهی بگم...

بعد از تولد نوزاد اگه شیر خودتون رو میدید، یکم باید توی خورد و خوراک مراعات کنید... چون خیلی از مواد از طریق شیر شما به بچه میرسه و عکس العمل هایی رو در بچه ایجاد می کنه...

یه سری چیزا کمتر و حتی حذف شه یه سری چیزا هم بیشتر استفاده شه...

مثلا برای افزایش شیر، جو خوبه، این جو رو میشه از طریق سوپ چو (بخصصووووص با سیرابی که عالیه اصلا) گرفت، میشه از طریق ماءالشعیر هم گرفت... ولی دومی گاز داره و بچه رو بهم میریزه...
دیگه بلال، شوبد، قووتو، هویج، بادوم، شیر (ولی زیاده روی نکنید اصلللا چون ممکنه باعث بروز واکنش در نی نی بشه و توی مشکل بیفتید)، اسفناج، کنجد، نارگیل، آب و آبمیوه و خیلی چیزای دیگه هم شیر رو افزایش میدن...
البته مهمترین نکته در حجم و کیفیت مناسب شیر، استراحت کافی و آرامش مادره...

یا مثلا گوجه و رب و امثال اینها، احتمال حساسیت و ریفلاکس رو بالاتر می برن...

یا یه سری مواد باید با مصلحات استفاده شن، مثلا من خودم تا چند ماه همه ی غذاها حتی برنج رو با زیره می پختم... هم مصلح خوبیه هم شیر رو زیاد می کنه...

سیر و پیاز ممکنه که روی طعم شیر تاثیر بذاره (که من به این اصلا توجه نکردم و سیر و پیاز رو از روز اول خوردمSmile)

یا حبوبات تا چند هفته بعد از زایمان اذیتتون میکنه و بهتره مواد مغذی با آهن و پروتئین بالا مصرف کنید تا زخم ها و بدنتون زودتر التیام پیدا کنه...
گوشت گوسفند بهترین گزینه اس بعدش مرغ و بلدرچین و بوقلمون... اگه نتونستید، شترمرغ هم چربی پایین و آهن بالا داره...
ماهی هم بد نیست ولی من شخصا وقت ماهی گرفتن و تمیز کردن و پختن و خوردنش رو اصلا نداشتمSmile یه سری ماهی ها مثل ماهی های با جیوه ی بالا مثل ماهی تن (همون ماهی که در تن ماهی هست) هم بهتره اصلا مصرف نشه...

خلاصه الان که وقت میذارید و وقت دارید، درباره ی تغذیه ی بعد از زایمان هم مطالعه کنید که زحمتی که می کشید بعدا به کمکتون بیاد و یه گوشه ی فریزر نمونه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، **ماهور**، mehrasa20001، Nedaa28، nona، youtab، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
#15
ندا جان افرین بهت عزیزم
رز عزیز درست میگی کاملا
منم دقیقا معمولا چیزای فریز شده زیاد ندارم اما الان بهترین چیز همینه
خورش هم ایده عالی ای بود ندا جان منم هفته اخر چند تا دریت میکنم و فریز میکنم Blush Heart
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، **ماهور**، Nedaa28، nona، Rose، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
#16
بچه ها خوب کاری میکنید که به فکر غذا هستید

من یادمه بعد از زایمان حدود دو ماهگی بچه ام یه روز انقدر درگیر بچه بودم که نشد ناهار درست کنم اعصابم بهم ریخته بود از گرسنگی، همسرمم انقدر دیر اومد که هیچ رستورانی دیگه باز نبود حدود ساعتای ۴-۵ که دیگه نمیشه غذا پیدا کرد
کلا دلمم غذای بیرون نمیخواست
یادمه یه کوکوسبزی را ۴۵ دقیقه طول داد تا درستش کرد
اگر غذا تو فریزر داشتم واقعا خیلی بهتر بود.
و
حتما از کمک اطرافیان خودتون استفاده کنید
تعارف نکنید
نگین خودم از پسش برمیام
واقعا قرار نیست با اذیت کردن خودتون که میتونم همه کارها را خودم انجام بدم به هیچ جام یا افتخاری برسید.
پس اگر گفتن غذا می‌فرستیم یا بیایم کمک حتما قبول کنید

یک مسئله ای هست که اولاش مادر فکر می‌کنه فقط خودش می‌تونه کارهای بچه را به خوبی انجام بده، اینم یک تله خطرناکه!
اجازه بدین همسرتون هم در کارهای بچه شریک بشه و مسئولیت پذیر باشه
اونم مثل شما در مسیر یاد گرفتن قرار داره و به اندازه شما حواسش هست
اگر از اول بهش اجازه ندین باعث میشه کلا کناره گیری بکنه و همه کارها بیافته به گردن خودتون
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، **ماهور**، Hami99، Nedaa28، nona، Rose، youtab، خانم فسقلی، شماره مجازی تیندر
پاسخ
#17
Rose عزیز
نمیدونم من رو یادت هست یا نه
ولی فکر کنم منو شما همزمان باردار بودیم البته من یکی دوماه جلوتر احتمالا
پسرم دو سال و دو ماهش هست الان
چقد حرفات دقیق و درست هست و من به شخصه دنیام بعد تولد پسرم عوض شد
واقعا نمیدونستم چه مسیر سختی هست و البته خدا رو شکر میکنم که مادرم خیلی حمایتم کرد ولی باز هم من تا مدتها دچار شوک بودم و رسما خودم رو گم کرده بودم و همه زمانها و کارهای زندگیم به هم ریخته بود و برای منی که قبلش خیلی رو نظم و روتین بودم واقعا تجربه دنیای جدیدی بود
بچه ها چقد خوبه که قبل تولد فرزند برنامه ریزی کنید
واقعا تغذیه هم مهمه
اگر کار مهمی دارید که میشه زودتر انجام داد مثل تغییر دکوراسیون و یا هر تعمیرات و اینا یا خرید مایحتاج عمده برای خونه و پر کردن فریزر

حتما قبل تولد نوزاد انجام بدین عملا تا چند ماه بعد زایمان روتین زندگی به هم میریزه و حتی وقتی برای خوردن یه فنجان چای بی دغدغه نخواهید داشت
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Hami99، Nedaa28، nona، Rose، youtab، خانم فسقلی، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
#18
خیلی خوش اومدی عزیزم Heart

نه متاسفانه من بعد از بارداری زیاد سر نزدم به سایت...

ولی دقیقا همینطوره...
یکی از دلایلی که سریع این سایت رو راه انداختیم همین بود که بتونم اطلاع رسانی کنم...
من با خیلی از پیج های مادرانه صحبت کردم که درباره ی مشکلات مادران بعد از به دنیا اومدن بچه صحبت کنن...
کمی و کاستی ها... مشکلات نگهداری از بچه... خونه نشینی دائمی... عدم امکان گردش راحت با بچه... ما حتی مرکزی نداریم که پرستار حرفه ای تربیت کنه و با اطمینان بتونی بچه رو بهش بسپری بری یه شب با شوهرت دوساعت یه چیزی بخوری... با این وضعیت پارک و پیاده روها، حتی نمیشه با کالسکه یه پل هوایی رو رد شد یا خیلی از پاساژها رو رفت... حتی تره بار!!!! و باید منتظر باشی همسر بیاد که بتونی بری یه پیاز بخری یا باید یکی برات بخره...
اما اکثر پیج ها فقط لایک کردن و گفتن می فهمیمت!!!! ولی حتی یه لایو نمیذاشتن یا یه پست نمیذاشتن... فهمیدم کسی اهمیت نمیده و مادرا دیده نمیشن و فقط بخاطر فالور تولید محتوا می کنن... میخوان فقط مثبت بگن فالورا نپرن...

و دقیقا تغذیه به شدتتتت مهمه... هیچکس هم نمیگه...
من الان سنگ کیسه صفرا دارم... دو ساله درگیرم... درد دائمی توی کلللل بدنم داشتم... یه ساله فهمیدم... و دیگه مزمن شده توی رژیم قبل از عمل هستم که کل ویسه رو خارج کنم... 
این سنگ یکی از عوارض بارداریه... تغذیه ی بد و پرچرب و کم تحرکی مادران هم بعد از زایمان به شدت روش تاثیر میذاره... ولی کسی نمیگه بعد از زایمان نهایتا تا ۳ ماه بعد یه سونو کبد و مجاری صفراوی بدیم... چون کبد هم معمولا چرب میشه بر اثر مشکلات بعد از زایمان و تغذیه ی بد و بی تحرکی... اینها خیلی بده... 

 و اینقدر هم سریع رشد میکنه... مال من ۱ ساله ۲.۵ سانت شده بود... و خب چون تنها بودم واقعا کسی نبود یه لیوان آب دستم بده... چقدر تنها گریه می کردم... چقدر میخواستم بلایی سر خودم یا بچه بیارم... خیلی برام سخته گفتنش... همین الان داره اشکام میریزه... ولی واقعا دوست دارم این اطلاع رسانی باشه و بچه ها بدون سانسور از اون روزاشون بیان و بگن تا مادرای آینده با چشم باز تصمیم بگیرن و کمترین آسیب جسمی، روحی و شغلی رو ببینن...

قدیما یه قبیله باهم بچه بزرگ می کردن بعد از دست و پا درآوردن بچه هم همش خونه ی همدیگه بودن، مادرا هدفی جز بچه نداشتن... آخرم از ۱۰ تا بچه، نصفش با هر شکستگی و مسمومیت و ضربه و عقب افتادگی بالااااخره بزرگ میشدن ولی ما الان دنبال بچه داری حرفه ای و با کیفیتیم...

و الان با توجه به محدود شدن روابط، کم شدن کمک ها و حمایتها از مادرا، اهداف شغلی و حرفه ای مادرا،  خونه های کوچیک و بدون حیاط، مشغول بودن پدر برای درآمد بیشتر، عدم امکان بیرون فرستادن بچه مثلا توی کوچه یا خونه ی همسایه و... شرایط مادرا خیلی عوض شده ولی متاسفانه اکثرا برای قضاوت نشدن هیچی نمیگن‌... و کسی هم این درد رو نگی فهمه و نمی بینه و درنتیجه درمانی هم براش نمیاد... همین الان ببینید توی شعار تبلیغات شورای شهر هیچکس به فکر نیست... من خودم هنوز افسردگی دارم... تازززه دارم از باتلاق میام بیرون... کرونا هم که به شدت روحیه مون رو خراب کرد... دیگه نگم براتون...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Hami99، Nedaa28، nona، youtab، خانم فسقلی، شماره مجازی تیندر
پاسخ
#19
حالا رز جان عزیزم.من خیلی دوست دارم بدونم که با همه این توضیحات اگر به عقب برگردی و اطلاعات و تجربه الان رو داشته باشی بازم بچه دار میشی ؟
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Hami99، nona، Rose، youtab، خانم فسقلی، شماره مجازی تیندر
پاسخ
#20
(۱۴۰۰/۳/۲۶، ۱۱:۵۵ صبح)سروناز نوشته است: حالا رز جان عزیزم.من خیلی دوست دارم بدونم که با همه این توضیحات اگر به عقب برگردی و اطلاعات و تجربه الان رو داشته باشی بازم بچه دار میشی ؟

واقعیتش خیلی از خودم می پرسم ولی واقعا نه.............
احتمالا در سنین بالاتر، میذاشتم یا خارج از ایران بچه دار میشدم، یا وقتی اینقدر توانایی مالی داشتم که یک پرستار حرفه ای حددداقل ۶ ماه اول بصورت تمام وقت استخدام می کردم...
هیچی جای سلامتی رو نمیگیره... که من از این بعد خیلی آسیب دیدم... هموروئید، مشکلات روده، معده، کبد چرب و همین کیسه صفرا، موی سفید، رابطه ی آسیب دیده، دندونهایی که خراب شد و تازه باید دنبال ارتوپد هم باشم چون احساس درد استخوانی در پاهام هم دارم...

روحی هم واقعا داغون شدم... افسردگی، از دست رفتن حافظه، بداخلاقی ووو... امانم رو بریده.

از نظر علمی و شغلی هم که الان دوستام همه سر کارن با حداقل حقوق ۵ تومن تا حدود ۴۰ تومن، اکثرادفاع کردن‌... و من حالا حالاها درگیر بچه هستم...

اصلا نمیارزید و توی سن بالاتر شاید بهتر بود... احساس می کنم الکی زود خودمو درگیر بچه داری کردم...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Nedaa28، nona، youtab، آیسان، خانم فسقلی، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان