ارسالها: 658
موضوعها: 0
تشکر Received:
1,329 in 498 posts
تشکر Given: 574
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,525
من که خیلی اضافه کردم
۵۵ بودم شدم ۷۵
ميخندي و در دلم پر ميشود از خوشبختي
ارسالها: 215
موضوعها: 0
تشکر Received:
698 in 148 posts
تشکر Given: 983
تاریخ عضویت: مرد ۱۴۰۱
اعتبار:
958
سلام مامانا
شما چطور شب ها دندون نینی رو مسواک میزنید؟ اخه دخترم عادت داره شیر بخوره و وسطاش بخوابه.... الان حس میکنم رنگ دندونای بالاش تیره شده نمیدونم چرا.. اهن هم فقط سیدرال دادم
شب ها هم دو بار تو خواب هربار ۶۰-۹۰ میل شیر میخوره
ارسالها: 1,733
موضوعها: 0
تشکر Received:
5,714 in 1,177 posts
تشکر Given: 1,195
تاریخ عضویت: تير ۱۴۰۰
اعتبار:
6,046
فاطمه من واقعا شکم و پهلو دارم
قدم کوتاهه خل وزنم نسبت ب قدم خوبه ولی تناسب نداره چربی رو بدنم
شکم و پهلوم بزرگ شده
کتایون جان نونا بهم گفت شبا نی نی نمیزاره دیگه مسواک نمیخواد
الان من روزی دوبار مسواک میزنم فقط
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• کتایون خانم ۲
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
کتایون جان، از همون اول تولد، کلا بعد از شیر، خوبه با یه دستمال خیس لثه ی بچه رو پاک کنیم که عادت کنه... بعد میشه مسواک انگشتی... دندون که دراومد میشه مسواک کودک و به اندازه ی یه گتدم خمیر دندون... و هر چی بزرگ میشن باید تعداد و مدت شیردهی کم بشه.... نمیذاره و نمیشه هم نداریم... بخصوص شیری که قبل از خواب شبه به شدت آسیب زاست چون مدت زیادی روی دندون بچه می مونه... اولا که باید سعی کنی دخترتو با شیر نخوابونی و روتین ها رو روش اجرا کنی که عادت کنه با روتین خوابش بگیره نه شیر... در وهله ی بعد هم اگر مقاومت کرد، با اقتدار و مهربونی براش توضیح میدی و میشینی روی زمین و پاهات رو باز می کنی و سرشو میذاری لای پاهات یعنی پاهاتون در امتداد همدیگه قرار می گیره و دستاشم با رونهات کنترل می کنی یعنی دستاش زیر پات قرار می گیره و مسواک می زنی.. اگه بتونی یه شعری چیزی هم بخونی ممکنه راحت تر تحمل کنه... ولی توی کارایی که باید انجام بشه، به هیچ وجه کوتاهی نداریم... مثل همین مسواک یا قطره ریختن و دارو خوردن و اینها... شما باید اینقدر مقاومت کنی که بچه یادش بره که می تونه نه بگه... و نه هم بگه، بالاخره در هر صورت شما کارت رو می کنی و کوتاه نمیای... اینو که یاد بگیره، به اقتدار خودتونم کمک میشه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• کتایون خانم ۲
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
کژال به ارگان های داخلی آسیب میزنه... جایی که حلقه می چرخه، دقیقا حیاتی ترین ارگان های بدن وجود دارن... انگار همش یکی داره بهشون مشت می زنه... لاغری بخصوص بعد از ۳۰، بهتره دیگه با روش های حرفه ای باشه که سلامت ارگان ها رو کم نکنیم... مثل هوازی همراه قدرتی...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received:
22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
(۱۴۰۱/۱۰/۱۳، ۱۱:۳۹ صبح)mahtakhanoum نوشته است: رر جون من مامانم اینجوری بهم غذا میداده
) بعدش بلند میشدم همه رو بر میگردوندم
عزیزم گفتم چیزای اجباری مثل دارو، قطره، مسواک...
توی مباحث پایه ای بچه مثل غذا خوردن یا خوابیدن، نباید حتی بچه رو تشویق خاصی کرد چه برسه تهدید و اجبار...
اما مسائل سلامت بچه، باید براش پذیرفته بشه که می تونه درست بشینه و براش انجام بدیم، یا ما از راه اجباری وارد میشیم...
پسر من تازه با آمپول آشنا شده... خیلی وقتا که در مقابل قطره مقاومت داره، می گم یادته مریض شدی دکتر بهت آمپول زد؟ الانم اگه اینو نریزم، باید بری دکتر آمپول بزنه، حالا آمپولو می خوای یا قطره؟ خودش قطره رو انتخاب می کنه و حتی با دستش کمک می کنه... یه وقتا به عنوان والد ما نمی تونیم کوتاه بیایم که بحث پیشگیری و درمان جزو همون وقتهاست...
این روش رو هم از یه پدر دندانپزشک یاد گرفتم که برای دخترش اینجوری مسواک میزد که بتونه کامل مسواک بزنه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
کاربرانی که از این پست تشکر کردنداربرانی که از این پست تشکر کردند
• کتایون خانم ۲
ارسالها: 1,120
موضوعها: 0
تشکر Received:
3,251 in 846 posts
تشکر Given: 4,446
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
3,744
دیگه از من گذشته ولی درست میگی.
ببخشید اینجوری میگم ولی خیلی از آمپول ترسش بیشتر میشه اینجوری. راستش من تو سن ۳۲ سالگی هنوز عین چی از آمپول میترسم. از بچگی ترسش مونده توم.