ارسالها: 1,530
موضوعها: 0
تشکر Received: 5,626 in 1,212 posts
تشکر Given: 1,388
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,224
اروغ ک برا من زود میزنه همون ی دقیقه اول معمولا ولی وقتی میزنه من دیگه بیخیال میشم ی کم دیگه نگه میدارم و میذارم تو کریر البته
ک شیب داره
نمیخوابونمش
خیلی ستمه خدایی 1ساعت ونیم
دختر منم زود زود بیدار میشه ولی سری اولش معمولا بیشتر میخوابه بعد میره رو دو ساعت
ارسالها: 1,251
موضوعها: 0
تشکر Received: 6,784 in 1,210 posts
تشکر Given: 4,526
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,938
الهام جان از لحاظ غذایی خودت رعایت میکنی؟ کافیین ک چای پررنگ و سفیده تخم مرغ و بادوم و کنجد من امتحان کردم خییییلی تشدید میکنه
پسر من شبا که خوابه آروغ نمیزنه اصلا
باز خداروشکر تازگیا بیدار که میشه شیر میخوره باز خوابه ، قبلا که نصفه شب با چشمای باز زل میزد بهم
حالا دکترش گفت آخر آذر بیا در مورد رفلاکس و حساسیت میگم چیکار کنی برنامه غذایی جدید بده احتمالا
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
الهام جان دختر منم که رفلاکس داشت فقط پنج دقیقه نهایت ده دقیقه نگهش میداشتم هر دو تا دکترش بهم کفته بودند پنج دقیقه نکه دار بعد آروم بذارش زمین، که خب میذاشتمش رو تشکش یا سطح شیبدار. میگن بچه با بچه فرق داره ندا جون الان بیست دقیقه نگه میداره کاملا اکی هست پسرش دختر من یکم بیشتر از پنج ده دقیقه میموند قطعا بالا میاورد!!! نمیدونم والا هرکدومشون یه جورن
رز جون کولیکی که واقعا مقاوم باشه خیلی زحرآوره خدارو شکر کولیک دختر من با همون دو تا قطره کنترل شد اما اون چهار روز اول قبل دکتر اون سه ساعتی که کریه مداوم شدید میکرد و جیغ میزد واقعا من و همسرم مستاصل میشدیم من میخواستم گریه بکنم واقعا
نمیتونم تصور کنم کولیکی که با قطره کنترل نشه چه عذابی مادر پدر میکشن
امااااا رفلاکس یه زجر تدریجیه
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
آره ما هم عدم تحمل لاکتوز داشت، هم ریفلاکس تا ۹ ماهگی هم کولیک تا ۳...
رژیم غذایی سنگین و ناسالم و غیراستاندارد(که نهایتا منجر به سنگ صفرا شد....) و دائم در حال تعویض دارو وووو... بازم هیچی به هیچی... فقط گذشت زمان کمک کرد واقعا... همینی که نونا گفت که به مرور تا ۵-۶ ماه بهتر میشن درسته... چون مری شون تکامل پیدا می کنه...
منم داغون شدم... بره دیگه برنگرده...
اذیت های همه ی بچه ها رو هم در سطح پسرم میدیدم، گفتم از شمایی که تجربه پیدا کردید، بپرسم ببینم واقعا فرقی هست یا نه توهمه...
خدا به همه تون توان بده واقعا...
سخت ترین روزای عمر همین روزاست به نظرم...
طاقت بیارید...
آره نونا کولیک خیلی راحت تر بود... می دونستی هفته ای مثلا ۱۰-۱۲ ساعت درگیری کلا هم نهایتا تا ۳ ماهگیه، دارو داره، ورزش و ماساژ و پرهیز داره یکم میشه کنترلش کرد... اممما این ریفلاکس عین مار کمین کرده یا آتیش زیر خاکستره... کافیه یه لحظه یه بار حواست نباشه و اونموقع اس که دیگه خواب نداره و عذاب میاد...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
آره رز جان ولی بدترین چیزی که من از شما شنیدم اون قضیه نخوابیدن مداوم پسرت بود رز، یعنی کولیک و رفلاکس یکطرف، بیخوابی وخشتناکه
من اگر تو دوماهگی خواب شب دخترم تنظیم نمیشد قطعا میمردم.
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
آره........
همون بی خوابی هم خاطره ی کولیک و ریفلاکس رو اینقدر بد کرده...
تا ۷ ماهگی خواباش یه ربع یه ربع بود... بعد آخر ۶ ما جاش رو کلا جدا کردیم... یعنی منو به خدا رسوند... آخرش من یه شب پیاده شون کردم دم در و گاز دادم رفتم خودمو از دره ای چیزی پرت کنم پایین... جرات نکردم... کلی دور زدم و گریه کردم... آخر شب اومدم خونه خوابونده بودش و خودشم کلی ناراحت بود... و از همون موقع دیگه همسرم شبا می گرفتش و خوابش طولانی تر شد تا الان...
الان از دو سالگی حدودا یه سره و بدون بیدار شدن میخوابه... توی دور و برم اینقدر کم خواب و بدخواب ندیدم و نشنیدم واقعا...
منم فکر نمی کردم به یه سالگیش برسم... ولی رسیدم و سعی کردم اون نذری که کردمو ادا کنم و به خانمای باردار و بچه ی کوچیک دار در حد توان کمک کنم... حتی شده در حدی که اطلاعات بهشون برسونم یا بهشون نوید بهتر شدن اوضاع رو بدم...
انگار این بچه یه محکی برای سنجش خودم بود...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
(۱۴۰۰/۹/۲۰، ۰۵:۵۷ عصر)youtab نوشته است: مامانا میگم برای مثلا پسر من که قراره بار اوله گوشت و مرغ بخوره چی خوبه؟
مرغ سینه یا ران؟
گوشت گوسفندی یا گوساله؟
البته ماهیچه که میدونم خوبه میشه اینو بهم جواب بدین لطفا؟
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
۱۴۰۰/۹/۲۱، ۱۲:۲۴ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۹/۲۱، ۱۲:۲۶ عصر، توسط Rose.)
گوساله کلا خوب نیست
بلدرچین و تخم بلدرچین اگه درست یادم باشه مغذی ترین بودن...
بعد سینه بعد رون
گوشت گوسفند خوب پخته و نرم هم که عالیه فقط یکم سخت تر خورده میشه... یعنی پسر من که خیلی طول کشید تا ارتباط بگیره... البته شاید پوره ش کنی بخوره... باید تست کنی ولی ناامید نشیا
ماهی و میگو هم مدنظرت باشه...
البته گروه خونی بچه هم توی علایقش تا حدودی تاثیر داره...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
مرسی رز عزیز
حتما
فقط گوشت بلدرچین رو از کی میونم بدم؟
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
یوتاب جون والا تا جایی که من تحقیق کردم، دیگه زمان نمیدن...
یعنی من میوه ها و صیفی جات رو که شروع کردم حدود ۲۰ قلم بود، یه وقتا هم که باهم قاطی می کردم ولی حدود ۲ ماه بعد از شروع غذا نوبت گوشت شد....
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
|