ندا جانم
منم تنها بودم
تازه با شرایط خاص زود به دنیا اومدن پسرم
شب اول به خاطر شرایط اورژانسی همسرم و مادر و خواهرش تا صبح بیمارستان بودن
فرداش مادرم از ظهر اومد و تا فردا صبح موند
بعدم خودم مرخص شدم و رفتم خونه مادر شوهرم تا روزی که پسرم مرخص شد توی این مدت 3-4 بار اومدیم خونمون و هی هم تو راه بیمارستان و ان ای سی یو بودیم بای پسرم که مونده بود روزی هم که مرخصش کردن آوردیمش خونمون و همون شب اول مادر شوهر و خواهر شوهرم موندن خونمون که خب خوابیدن فقط چون کاری نداشت پسرم
من در حد زیره زیره زیر صفر بودم تو بچه داری
که خودم هرطور بود تا صبح آروم عوضش کردم و شیر دادم بهش
البته همسرم همش پیشم بود و هرکار به عقلمون میرسید انجام میدادیم
دیگه اونام رفتن و خودمون موندیم و پسرمون
ماهم با یوتیوب و اینجا تا امروز رو رسوندم
اولین حمومو انقدر هی همه گفتن میایم میبریمش یه روز همسرم گفت بیا خودمون ببریمش
بردیم و خلاص
ناخن اول و همسرم گرفت بقیش من
دیگه همه کاراش با خودمون بود و هست
همسر من کارش طوریه که بیشتر خونس
تقریبا 80 درصد تو خونه کاراشو میکنه که خیلی عالیه و کمکمه واقعا
ببین رز جان درست میگه خیلی خوبه اگر کسی هست که کمکت کنه
ردش نکن
من به شدت شدت شدت کمبود یه مادر دلسوز و واقعی رو هم تو بارداری و هم بعد از زایمانم حس کردم
جوری که همسرمم به زبون آورد
اما خب من ندارم دیگه
شاید باورت نشه اما هنوز بابام اینا بچمو ندیدن
ببین نگران نباش یک سری چیزا به طور غریزی تو آدما هست
مثل اینکه من بچمو عوض میکردم بعد زدم تو یوتیوب که ببینم غلط نباشه
دونه دونه نکات رو درست میرفتم
برامون خیلی عجیب و جالب بود
سایت و اپلیکیشن نی نی پلاس هم به نظر خیلی عالیه و اطلاعات خوب و به درد بخوری میده و علمیه
خلاصه که نگران نباش گلمپماهم تا هرجا بتونیم در کننارتیم
مثل بچه هایی که اینجا مثل رز و نونا و لیانه و ترگل و همه کسایی که به من واقعا دلسوزانه و خواهرانه کمک و راهنمایی دادن
(۱۴۰۰/۶/۳، ۰۹:۰۷ عصر)Bonsay نوشته است: بچه ها تقریبا همتون سزارین بودین
بعد سزارین چند روز درد طاقت فرسا تو شکم داشتین؟ یا با شیاف خوب میشدین؟
یه کم از حال خودتون سختیش ( از لحاظ درد جای عمل) میگید لطفا
یا اصلا کلا قرار نیست سخت ترین بخشش اون باشه
یه کم از شرایط خود مادر برامون بگید که چی در انتظارمونه
عزیزم من کلا 4-5 روز فکر کنم درد داشتم اونم فقط تو بلند شدن و خوابیدن و سوار و پیاده شدن از ماشین همین
من شیاف اصلا نذاشتم فقط 2بار قرص استامینوفن رو خوردم همین
ببین اصلا به نظر من طاقت فرسا نیست
برای من درد بستری بودن پسرم خیلی پررنگ تر بود
من همون کلا استراحتم تو بیمارستان بود همون شب ترخیص خونه مادر شوهرم اصلا 1دقیقه ام دراز نکشیدم
دوست نداشتم حس مریضی و نقاهت بگیرم
برای من سخت ترین بخشش همون بستری پسرم بود و اینکه بعدش دوباره رفت برای زردیش
همین
البته من چون تنها بودم همه چیش برای بار اول سخت بودا
اما اصلا طاقت فرسا نیست
یه خنده نصفه و نیمش تو خواب حتی همه چیزو میشوره میبره
بخیه کشیدنمم که اصلا نفهمیدم 2ثانیه بود
خیلیا هم جذبیه
تو اتاق عملم همه چی خوب بود
من چون حال اورژانسی داشتم حال خودم خوب نبود
اما سزارین راحتتر از اونی بود که فکرشو میکردم
خدا به دکترمم سلامتی بده خیلی راضیم ازش