ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۸/۲، ۰۹:۴۳ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۲، ۰۹:۵۰ عصر، توسط nona.)
بچه ها کلا شیشه ها رو جمع کردم دادم همسرم بذاره انبار که اصلا چشمم بهشون نیفته.
مره محلی بود ندا؟
بنیر چون تخمیر شده هست آلرژی زا نیست
دوغ هم آلرژی زا نیست
اشکال نداره با دوروز تاخیر برو دکتر اتفاق خاصی نیست که پی پی بچه یعالم تغییر میکنه. تا اون موقع رعایت کن
یسری بچه ها حساسیتهای پیشرفته دارن که دیگه به دوغ و کشک و پنیر و گوشت قرمزم واکنش نشون میدن . حالا برو دکتر نگران نباش ایشالا هیچی نیست یه مشکل موقته
ارسالها: 306
موضوعها: 0
تشکر Received: 1,323 in 293 posts
تشکر Given: 1,165
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
1,325
نونا جون شما از الان تا پایان ۵ ماهگی وقت داری قاشق رو آشنا کنی.کم کم چند قطره داروشو بریز تو قاشق بهش بده..پسرم که شیشه نمیگرفت ولی از این لیوان ابخوری هارو میگیره.غذا دادنم والا آسون نیست وسط این همه کار اینم اضافه میشه..اوایل که تا یه قاشق میخورد سریع میگفت بقلم کن شیر بده.کم کم خوب شد.
دقیقا همسرم منم مثل همسر نداجون رفتار میکنه یه حموم میرم ۳ بار میارتش دم در.دارم اشپزی میکنم میزارتش رو پشت من..کلافم میکنه
دیگه خداروشکر مامانم اینا اومدن خونشون ازاونجایی که همسایه بقلیمونن دیگه راحت شدم روزی ۲..۳ ساعت میاد باهاش بازی میکنه منم به کارام میرسم.
راستی نونا خودتون وزن کنید اول با دخترت برو وزن کن بعد خودت بعد ازهم کم کن.من هر ماه اینحوری وزن میکنم با وزن دکتر و بهداشت یکی درمیاد.
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
نونا جون اینقدر خودت رو اذیت نکن
شیرهی رو بر اساس خواسته ش تنطیم کن
بچه های ریفلاکسی خواب الود که باشن بهتر شیر میخورن...
الانا دیگه کم کم به غذا میفته یکممممم راحت میشی ولی اینقدر استرس داشتن که میخوره یا نه رو بچه می فهمه و بیشتر امتناع می کنه... اگه ناز و نوازشش کنی و باهاش حرف بزنی بیشتر نمی خوره؟ یکم زاویه رو ببندی چی؟ یعنی به حالت نشسته نزدیک کن... کلا ۵ دقیقه خوبه دیگه... توی دستورالعمل مقدادی اینه که بیشتر از ۵ دقیقه نشه... مطمئن باش بدن بچه هم هوشمندی های خودش رو برای حفظ بقا داره عزیزم. نگران نباش❤
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
۱۴۰۰/۸/۲، ۱۱:۰۶ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۲، ۱۱:۱۱ عصر، توسط Rose.)
بچه ها اگه خسته میشید باور کنید که اشکالی نداره
بدونید که شما هم حق دارید ناراحت، خسته یا پشیمون بشید...
ولی سعی کنید از همین الان که کوچیک هستن، پدر رو خیلی بیشتر درگیر کنید... هم برای رابطه شون خوبه هم شما یک نفسی می کشید... شما اول باید حال خودتون خوب باشه تا بتونید به بقیه انرژی بدید... و این مسیر هم واقهیتش حالا حالاها ادامه داره... هی بریزید توی خودتون، یهو ممکنه با خشم با همسرتون صحبت کنید و اونموقع دیگه خواسته ی پایمال شده ی شما اصلا مطرح نیست و تاطه باید از دل همسرتون هم دربیارید...
بچه ها اگه از الان تلاشنکنید، ممکنه ۷-۸ سال نتونید بچه رو جایی بدارید... الان دوستای من بچه هاشون ۳ تا ۷ ساله هستن، ولی ابدا یک شب بدون مامانشون نمی تونن جایی بمونن حتی پیش پدرشون ولی پسر من چند روز بعد از تولد ۲ سالگیش ۳ روز پیش باباش و چندین ساعت هم پیش عمه ش موند (از ۲ ماهگیش تا دوسالگیش کلا دوبار عمه ش رو دم خونه دیده بود و تماس های تصویری)... بدوووووووون هیچ غرغر یا نق زدن و بهانه گیری.... البته من ۶ تا ۱۸ ماهگی ابدا یک لحظه تنهاش نذاشتم و حتی دستشویی رو باز میذاشتم میذاشتمش تو کریر باهاش حرف میزدم... در این حد... اصلا مهمونی یا جایی نرفتیم که احساس غریبگی کنه... خیلی سختی کشیدم و خیلیا مسخره م می کردن ولی نتیجه فوق العاده بود...
از همین الان یه زمانی که همسرتون سرحاله و بچه خوابه، از دردها و حس ها و سختیاتون بگید...
بعدش خواسته تون رو بگید... مثلا من نیاز دارم یک ساعتی با خودم تنها باشم، میشه توی این مدت بچه رو ببری بیرون؟ یا ببری توی اتاق باهاش بازی کنی؟ یا نگهش میداری من برم یکم راه برم؟
در نهایت هم تشکر پیشاپیش انجام بدید با گفتن احساسی که خواهید داشت... مثلا نمی دونی اگه این اتفاق بیفته چه مادر و همسر و زن خوشحال، کارآمد و سرحال تری میشم❤
همه ی اینها در یک محیط سرشار از عشق باشه که تاثیر عمیق بذاره... خیلی وقتا مردا میخوان کمک کنن ولی نمیدونن چطوری... ما با نگفتن توقعاتمون فقط یه کینه ایجاد می کنیم و از هم دور میشیم... تا می تونید توی این روزهای پرتنش و سخت با همسرتون صحبت کنید...
حتی اگه همسرتون کارش زیاده، پیشنهاد بدید که کمتر خرج می کنیم ولی بیشتر پیش ما باش... ما هر دومون بهت نیاز داریم و این روزا روزاییه که هیچکدومشو براموش نخواهم کرد... چه کسی کمکم کنه چه کسی پشتم رو خالی کنه...
در موقعیت های مختلف هم اشاراتی به همکاری های همسران خانم های دیگه داشته باشید مثلا شب که دارید حرف می زنید از اون دوستتون که شوهرش کمکش می کنه حالا یا بچه داری چه شستن طرفا چه خرید رو انجام میده صحبت کنید... از جذابیت مسئولیت پذیری اینجور مردا بگید... و بگید چقدر دوست دارید او هم بهتر از بقیه شما رو کمک کنه...
واقعا جفاست حتی برای گریه برید جایی و بیان دنبالتون...
البته من تقریبا فقط زیر دوش گریه می کردم و یه بارم خواستم کار خطرناکی بکنم... ولی خدا خواست و زنده ام...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۸/۲، ۱۱:۲۹ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۳، ۱۲:۰۳ صبح، توسط nona.)
شمیم جون ممنون که گفتی حتما این ماه بحای قطره چکون داروهارو با قاشق میدم مرسی عزیزم. خداروشکر میتونم امیدوار باشم آبخوری پس بگیره. سر وزنم دقیقا روزی دوبار همینکارو میکنم ولی نیست که این ترازو خونگیا خیلی دقیق نیستن ( حداقل مال من) و میگن یه تلورانس ۱۰۰-۲۰۰ گرم براشون لحاظ کنید برای همین مرددم. ولی با ترازوی خونه همون ۵۰۰ گرم من درسته با ترازوی دکتر ۷۰۰ گرم
رز جون مرسی که گفتی عزیزم که تو دستورالعمل دکترت نوشته بود پنج دقیقه. نه رز جون من اصلا همیشه نشسته شیر میدم بعد کلی نازش میکنم حرف میزنم اصلا تا خالا باهاش عصبی برخورد نکردم ولی دقیقا بین پنج تا شش دقیقه میکشه کنار. اصلا اگه شیر خودمو درست بخوره آزار ندارم ببندمش به شیر خشک که  معدشم قاطی کنه. تو خواب قبلا میخورد رز جون قشنگ دو تا بیست دقیقه سه تا بیست دقیقه میگرفت الان سه هفتست تو خوابم همون پنج شش دقیقه میگیره. بعدم ببین با آرامش ول میکنه ها یعنی مولا بحث اسید و رفلاکس نیست گویا. یه ماه قبل میپیچید و ول میکرد اما الان با لبخند جدا میشه یا حجم معدش کم شده یا واقعا سیر میشه یا اینکه خودشو تطبیق داده بیشتر نخوره که اسید بالا نیاد نمیدونم راستش. حداقل طول روز هر یه ساعت پنج دقیقه بخوره هم راضیم ولی نمیخوره. حالا شیشه رو بایگانی کردم که کل همتمو بذارم رو شیر خودم بیخود امید نبندم به شیشه.
خداروشکر این یه مورد من همسرم وقتی خونه هست واقعا بچه رو میگیره وقتیم میگم میرم یساعت میخوابم واقعا نمیاد تو اتاقم. اگر این تایمام نباشه میمردم واقعا.
شمیم جون چه عالی مامانت کنارتن عالیه
ارسالها: 1,458
موضوعها: 0
تشکر Received: 7,277 in 1,312 posts
تشکر Given: 5,338
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
7,886
(۱۴۰۰/۸/۲، ۰۵:۵۱ صبح)Targol نوشته است: کژال جون من آب معدنی میجوشونم. ماجان نمیدونم چیه اصلا ولی برای بچهها ترجیحا از مایکرو جز برای استریل کردن لوازمشون استفاده نکن. اگه استریله آب رو بذار رو شعله گرم شه.
حتما هممون نظر پزشک بچهها رو میپرسیم ولی تا جاییکه میدونم خیلی زود دادن کمکی اونقدرها هم خوب نیست و به معده بچه فشار میاد. یعنی باید دکتر تشخیص بده الان معدش بیشتر آسیب میبینه یا با مصرف کمکی. وگرنه که هممون از خدامونه زودتر غذا خور شن.
نوناجون الهی بگردم. نگران نباش. همین که بچه انشالله طبق نمودار بره بالا کافیه. من هنوز این ماه وزنش نکردم. اگه بدونم نرماله اینجوری با اعصاب خودم بازی نمیکنم. دختر من با وزن ۱۲۰۰ به دنیا اومد و طبیعیه انقد نگران باشم. تو غصه نخور دختر.
کژال جون داری pre یا pdf میدی به خاطر زود به دنیا اومدن بچه؟ اگه اره اینا رو طولانی مدت نمیدن چون تو طولانی مدت سنگ کلیه میاره. بعدش که شیرهای معمولی میخورن میفتن رو کاهش سرعت وزنگیری.
نوناجون اگه من باشم میگم یه وسیلهای بیاره که بمونه. همون فلاسک غذا مثلا. چون بر فرض الان چند بسته سرلاک بیاره، بعدش چی؟ بالاخره مجبوریم خودمونو با بازار ایران تطبیق بدیم. مگه اینکه دورهای برن و بیان. ترگل جان ماجان یه برند هست. من فکر میکردم فقط لبنیات داره که آرزو جان گفتن آب استریل هم داره. اتفاقا یه شیر داره برای مادرهای شیرده. که دکتر پسرم خیلی تاکید داشت روش. من چون شیر نمیدم دیگه اونو نگرفتم.
بله شیرخشکش pdf هست. دکترش گفت تا یک سالگی میتونی این شیر رو بدی. مگه اینکه سرعت وزن گیریش زیاد باشه. من با نظر خودم خواستم عوض کنه شیرشو. چون وزنش خیلی با بچه هایی که به موقع به دنیا میان اختلاف نداشت. 2800 به دنیا اومد. ولی خیلی داشت وزن میگرفت.
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
کژال جان شیر مادران شیردهش چیه عزیزم؟
ارسالها: 1,458
موضوعها: 0
تشکر Received: 7,277 in 1,312 posts
تشکر Given: 5,338
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
7,886
۱۴۰۰/۸/۳، ۱۲:۰۶ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۳، ۱۲:۰۹ صبح، توسط (کژال).)
وای بچه ها من که امروز ساعت 5 صبح شوهرمو بیدار مردم. گفتم بچه برای تو. من میخوام بخوابم. رفتم تو اتاق پسرم تا 9 خوابیدم.دیگه 9 دیدم دارن با هم کشتی میگیرن و شوهرم حریفش نمیشه. بلند شدم. خیلی چسبید. خیلی وقت بود 4 ساعت پشت هم نخوابیده بودم.
راستی من پسرمو آوردم تو تخت خودش. کنار تخت خودمون. ولی فقط شبایی که فرداش تعطیله میگم شوهرم پیش ما بخوابه. شبایی که فرداش میخواد بره سرکار میگم تو اتاق پسرمون بخوابه که بدخواب نشه.شما چجوری برنامه ریزی میکنید؟ همینجوری جدا میخوابید؟
(۱۴۰۰/۸/۳، ۱۲:۰۴ صبح)nona نوشته است: کژال جان شیر مادران شیردهش چیه عزیزم؟
نونا جان اسمش همینه
شیر مخصوص مادران شیرده ماجان
غنی شده هست
من چون شیر نداشتم دکترم گفت گالاکتومید رو تو اون شیر حل کنم و بخورم
ارسالها: 6,679
موضوعها: 0
تشکر Received: 20,561 in 4,948 posts
تشکر Given: 8,673
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
25,418
کژال جون کار خوبی کردی. نباید pdf اینهمه طولانی مصرف شه. در ضمن به قول شما وزنش نارس محسوب نمیشه. نارس به زیر ۲۵۰۰ یا هفته پایین میگن. ماجان رو بعدش سرچ کردم دیدم مال کاله است و سرلاک و پوره و حریره بادوم و این چیزها هم داره. جالب بود. ممنون بابت معرفی.
رزجون همسر من خیلی کمکه، منتها من رفته بودم شهرستان پیش مادرم و ازونجا داشتم گله میکردم. راستش حرفهایی زده بودم که بالغانه نبود از جمله اینکه کاش صبح بیدار نشم و ...
ارسالها: 8,455
موضوعها: 1
تشکر Received: 30,666 in 6,991 posts
تشکر Given: 20,214
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
35,283
۱۴۰۰/۸/۳، ۰۱:۲۳ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۸/۳، ۰۱:۲۴ صبح، توسط nona.)
مرسی کژال جون خوب شد گفتی ختما میگیرم از فردا بیفتم تو تقویت شیر خودم 
من همسرم صبح خیلی زود میره سرکار ساعت ۵ برای همین شب تو اتاق دخترم میخوابه من و دخترمم تو اتاق خودمون. ماه اول ولی تو همین اتاق میخوابید دخترم چون خواب نداشت نصف وقتا رو دوشش بود. نصفم من. بعد دیگه دیدم گناه داره خیلی داغون میشه گفتم جدا بخوابه.
ترگل طبیعیه با دو تا بچه همسن خیلی کوچیک. رفتار بالغانه این جور مواقع اتفاقا عجیبه
|