ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
۱۴۰۰/۱۱/۲۳، ۱۱:۳۶ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۱/۲۳، ۱۱:۴۲ عصر، توسط youtab.)
عزییییز دلمی ماهور قشنگم, چون خیلییییییی دوست دارم دلم میخواد با چشمای باااز تر هر تصمیمی که قطعا وقتی بگیریش درسته رو بگیری
با نونا و ندا هم خیلیییییی موافقم
البته به قول ماهور ب ش هم درست میگه هم نه
عین خوشبختیه ادم خوشیا و موفقیت بچشو ببینه, الان از مرحله سینه خیز داره کم کم میره مرحله نشستن انگار مدال طلای المپیکو گرفته من انقدر کیف میکنم...
ارسالها: 3,962
موضوعها: 0
تشکر Received: 9,992 in 2,583 posts
تشکر Given: 21,346
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,818
بچه ها پسرم دوساعته رو پام خوابه،تا میذارمش زمین یا تکون نمیدمش بیدار میشه...داغون شدم،کمرم تکون میدم درد میگیره
فاطمه هستم
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
چمن چقدر مادر متناقضیم نه؟
ارسالها: 3,962
موضوعها: 0
تشکر Received: 9,992 in 2,583 posts
تشکر Given: 21,346
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
11,818
چرا فکر میکنی متناقضی یوتاب جان؟
فاطمه هستم
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
۱۴۰۰/۱۱/۲۳، ۱۱:۴۵ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۱/۲۳، ۱۱:۴۶ عصر، توسط youtab.)
فاطمه جاااانم یکساعته تو بغلمه خم میشم بذارمش تو جای بازیش گریه میکنه, کمرو دست و زانو هم ندارم
دارم غر میزنم بعد از کیف کردنم میگم دلم براش ضعف میره, البته همه مامانا همینن میدوغ
ارسالها: 1,251
موضوعها: 0
تشکر Received: 6,784 in 1,210 posts
تشکر Given: 4,526
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
6,938
۱۴۰۰/۱۱/۲۳، ۱۱:۴۶ عصر
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۰/۱۱/۲۳، ۱۱:۴۷ عصر، توسط Nedaa28.)
دقیقا امروز پسر من رو شکم بود یهو اومدم دیدم برگشته رو کمر واای انقدر ذوق کردم یهو همسرم گفت جیغ نزن بابا من برگردوندنش
اره یوتاب جان اینجا همو میفهمیم غر میزتیم وگرنه عشق و علاقه و دوق و خوشیش هم جای خودش هست
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
نداااااا
ارسالها: 3,438
موضوعها: 0
تشکر Received: 11,246 in 2,495 posts
تشکر Given: 9,416
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
15,596
منم خب همینو گفتم، گفتم اگه حالا بچهه ناخلف شد چی؟ اگه براش کلی مشکل پیش اومد چی؟ با هر یه مشکل کوچیک بچه پدر مادر خورد میشن.
یوتاب من فکر نکنم هیچ وقت به نتیجه قطعی برسم. همیشه ی خدا سر دوراهی هستم. از یه طرف هی میرم در مورد آی وی اف سوال و پرس و جو میکنم از یه طرف هی میشینم فکر میکنم اصلا میرزه یا نه؟ ارزش داره یا نه؟ کلا قاطی قاطیم.
ارسالها: 10,766
موضوعها: 9
تشکر Received: 29,091 in 7,959 posts
تشکر Given: 44,430
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
33,760
ماهور بعد از سقط اخر خ ش دوماه پیش دکتر اقا حسینی گفته هفته پیش بهش باید ای وی اف بشی اونم ۳۰درصد امکان اره بشه
اره میفهمم عزیز دلم
ارسالها: 5,223
موضوعها: 278
تشکر Received: 22,296 in 4,717 posts
تشکر Given: 14,824
تاریخ عضویت: خرد ۱۴۰۰
اعتبار:
24,870
(۱۴۰۰/۱۱/۲۳، ۱۱:۲۴ عصر)**ماهور** نوشته است: وای بچه ها تمام این حرفارو چند روز پیش خواهر شوهرم داشت به من میزد. واقعا به مرز انفجار رسیده بود. درموندگی ازش میبارید. تازه مثلا اومده بود ۲ روز خونه مامانش استراحت. خورد و خمیر شده بود طفلک.
ولی میگفت تنها دلخوشیم اینه که یه روزی بالاخره بزرگ میشه، دوست و رفیقم میشه، پشت و پناهم میشه، ثمره زندگیم میشه، خوشبختی و موفقیتشو میبینم ذوق میکنم
بعد در ادامش اون یکی برادر شوهرم گفت آخه بچه دار نشیم چیکار کنیم؟ وقتی ۵۰ سالمون شد بی بچه و بی ثمره چه کنیم؟ آدمی با دغدغه و چالش زنده هست و زندگی میکنه، اگه تو زندگیش هیچ چالشی نباشه که باید دور از جون یه قبر بخره بره توش که. گفت آدم تو میانسالی میشینه موفقیت های تحصیلی و شغلی بچشو میبینه، ازدواجشو میبینه، بچه دار شدنشو میبینه، ذوق میکنه. ولی هم سن و سالاییمون که بچه ندارن واقعا تو اون سن به چی افتخار کنن با چی ذوق کنن با چی امیدشون و رابطشون با زندگی رو حفظ کنن؟
اینارو که گفت به فکر فرو رفتم. دیدم هم راست میگه هم نه.
آدم میمونه چه کنه واقعا !!!!
قشنگ ترین یوتاب دنیا، قربونت که حواست همیشه به همه هست. فدای این همه زیبایی درونت 
ماهور والا به نظر من بچه نه دوست و رفیق میشه (از نظر من رابطه ی والد و فرزند، فقط یه رابطه ی یه طرفه اس تا شاید مثلا بعد از جوانی و وقتی بچه دار شد، سختی بچه رو درک کنه و ما رو بخاطر قصورمون و مشکلات و اشتباهاتمون ببخشه...)... پشت و پناه هم نمیشه و قرار نیست که بشه... آب سر بالا نمیره... ما پشت و پناه بچه هستیم و خواهیم بود... خوشبختی و اینها رو موافقم، ولی ممکنه که برعکس هم بشه... من یه وقتا فکر می کنم مثلا اگه پسرم دچار یه سری مباحثی بشه من باید چیکار کنم... واقعا احساس می کنم پتانسیل یه سری اتفاقا رو ندارم... مثلا معتاد بشه یا تمایل به همجنس داشته باشه یا اصلا از جنسیتش راضی نباشه وووو... اینا برای من انگار مثل پتک می مونه ولی قرار نیست که اون با این تمایلات من کنار بیاد... منم که باید خودم رو کالیبره کنم با او...
هم سن و سالای آینده ی 40-45 ساله خوبه؟ هیچی دائم در سفر و تفریح و در حال مهاجرت و خرید و اینها هستن!!!! هیچ چیز خاصی رو از دست نمی دن... بدن سالم، دائم ماساژ و استخر و بدنسازی ووووو... از این مهمونی به اون جشن از این تولد به اون سالگرد!!!!!
البته که به آدمش هم بستگی داره... همونطور که به قول هلاکویی خیلیا مال ازدواج نیستن، بچه دار شدن هم به نظرم همینه... همه که نباید بچه دار شن... ولی بدبختی تا بچه نیاری نمی فهمی اونورش چه خبره... مطمئنا اگه کسی فکر کنه بدون بچه زندگیش ناقصه، تا بچه نیاره آروم نمی شه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
|