گپ خانم های باردار 1401

[maryam_na]

الان ۳۸ ساله امه و زمان دخترم ۵.۵ سالی کوچیکتر بودم یعنی حدود ۳۲-۳۳. کلا می دونی رخشید اون خونریزی داغون کرد بارداریمو خب فعالیتم محدود شد و … وگرنه سر پسرم من تا قبل خونریزی اصلا حس بارداری نداشتم و دوچرخه سواریمو می کردم و اینور اونورمو می رفتم که یهو اون جوری شد و خیلی ترسیدم. ولی زمان دخترم کلا مودم خوب بود و الکی می خندیدم و فیلم عادیم می دیدم غش غش می خندیدم ولی سر این بی حوصله ام. الانم که دست و پامم ورم می کنه خصوصا شبها، گر می گیرم رو مخمه. بعد خیلی حس یه جسم خارجی تو بدنم دارم و میگم این طفلی مظلومتر تو شکم از دخترم ولی من کلا کم حوصله ترم و فعالیتمم محدودتره. سر دخترم این موقعها خونه تکونی داشتم می کردم ولی سر این تمیزکاری عادیم واقعا نمی تونم و در توانم نیست.

[رخشید]

مریم میفهمم اغلب هفته های آخر دیر میگذره براشون شرایط جسمی هم سختتر میشه در نتیجه اوضاع پیچیده تر
من بنظرم تو هفته دیگه ترم هستی باید سزارینت کنن

[maryam_na]

به شوهرم هی میگم این بسشه و دیگه تحملشو ندارم چرا درش نمیارن خخخخ آخی بچه اممم. سر دخترم ولی رخشید انصافا این طور نبودم و تلاشمو می کردم خب زایمان راحت طبیعی داشته باشم ولی تو این فکر نبودم حالا ۴۰ هفته حتما بیاد ولی سر این طفلک اذیتم. به نظرم دلیل اصلیشم همین نفسمو محدودیت حرکتیمه. عین پنگوئن راه میرم و بعد میرم جایی پام بزرگتر میشه و یهو می بینی با اینکه بزرگترین کتونیمم می پوشم پام نمیره از خونه اشون بیرون اومدنی خخخ. به شوهرم گفتم، فکر کنم آخر سر با دمپایی توالت باید برم برای زایمان که پام راحت باشه. دمپایی عادیمو استخر می پوشم میرم اولش نصف پام بیرونه عملا چون جلوش نمیره دیگه پام و بعد میرم استخر چون هم آبش سرده نسبتا و ورزش می کنم یکم ورم پام می خوابه و میره داخل. چشمامم پف کرده و زشت شده خخخخ پوست و موهامم خشک. خلاصه عشقی شدم من درین ماه آخر و اینام احتمالا رو مخم میره.

[nona]

رخشید جان امیدوارم یه دکتر مسلط خلوت پیدا کنی عزیزم
مریم جان امیدوارم سر موعد زایمان کنی و گل پسرت خوش خواب باشه و مامانش یه استراحت حسابی بکنه

[maryam_na]

رخشید کدوم سمت تهرانی؟
مرسی نونا جون

[Heven]

مریم جان زن داداش منم بارداریش با شما بود ولی چون قند بارداری گرفته بود وزن بچه توی ۳۵ هفته شده بود ۳۸۰۰ دیگه هفته ی پیش سزارين شد اونم تنگی نفس گرفته بود میگفت کی بشه بدنیا بیاد الان نمیزاره شبا بخوابه میگه ای کاش یک ماه دیگه تو شکمم بود
انشاالله پسر شما مثل دختر ما نباشه مامانشو اذیت نکنه

---

پس منم واسه همون لکه بینیا کم خونی گرفته بودم چون کم خونی قبلش نداشتم قبل عمل آزمایش گرفتن گفتن هم کم خونی داره هم کرونا

[نسیمه جااان]

ول ول ول

اول بگو ویارت چیه؟ شور و ترش؟ یا شیرین؟
موهات چه تغییری کرده؟
چهره ت چطور؟ تپل شده یا نه تغییر خاصی نکرده؟ یا لاغر شده؟
شکمت به چه شکلی بزرگ شده؟ گر و شبیه هندوانه اس یا انگار خربزه اس و کشیده؟
تاریخ تولد و تاریخ اولین روز آخرین پریودت رو هم اگه مشکلی نداری بگو

رز اصلا ویار خاصی ندارم راستش
موهام حالت و جنسش انگار نرم تر از همیشه س
شکمم گرده
تاریخ تولد ۷۳/۷/۱۰
۵/۱۸اخرین پریود

[مینو]

نسیمه
من حدس می زنم پسره

[نسیمه جااان]

حدس مامان و همسرم و خواهرم ،یکی از خ ش ها هم اینه ک پسره

---

دوستم امروز میگفت من دیشب خواب دیدم بچه ت پسره
اگه پسر بود باید برام هدیه بخری !!!
گفتم چرا اونوقت؟؟
میگه من زحمت کشیدم برات خواب دیدم دیگه

[رخشید]

مرسی نونا البته خودم اصلا امیدی ندارم به این موضوع....


مریم سمت شمال شرق حدودا


صنوبر دکتر سلین لیلا محمدی هست