امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گپ و گفت مامانهای ۱۴۰۰
ترگل دلم برای بارداری تنگ شده خداییش سلطنت بود یعنی بخوام رتبه بندی کنم شیرین ترین دوره دوره اقدام به بارداریه، کلا هر ماه منتظر میشی یه بی بی میزنی شد که چه بهتر نشد میری راند بعدی ( من که همیشه میگم به چشم پروژه میدیدمش) بعد دوره بارداریه بعدش دوره شیردهی
بچه داری مخصوصا قسمت شیردهب رسما سرویس میکنه خدا به شما که توان مضاعف بده دو تا دسته گل داری
امااااااااااا همچنان میگم خدایا شکرت یه لبخند که میزنه کل گریه هاشو و بدقلقیاش یادم میره
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Arezoo1984، Hami99، liyane، Nedaa28، Rose، Sh96.shamim، Targol، زهره جون، سروناز، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
نگران نباشید بچه ها.هر چقدر برین جلوتر بچه داری بهتر و راحت تر میشه.اول اینکه انرژی خودتون که در طی بارداری و زایمان از دست دادین به مرور برمی گرده.دوم اینکه به مرور قلق بچه دستتون میاد،خوابشو تنظیم می کنید و ... از همه مهم تر شیرین کاریای بچه بیشتر میشه که همین فوق العاده کارو راحت می کنه.
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Arezoo1984، Hami99، mona70، Nedaa28، nona، Rose، Sh96.shamim، Targol، زهره جون، سروناز، شماره مجازی تیندر، کتایون خانم
پاسخ
نگم براتون مراحل دیگری هم هست (خنده خبیثانه)
ولی به قول مینو کم کم راه میوفتین و آرامشتون بیشتر میشه
چون کلا بزرگ کردن بچه تمام مراحلش چالش های خاص خودشو داره
و اینکه بارداری راحت تر از بچه داری هست واقعا یه حقیقته
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Arezoo1984، Hami99، liyane، mona70، Nedaa28، nona، Sh96.shamim، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
بارداری و اقدام به بارداری من انقد بد و پر استرس بود که الانو ترجیح میدم. مخصوصا روزهایی که از این طبقه به اون طبقه ابن سینا ویلون و سیلون بودیم. بارداری هم همش استرس ازمایش و آمنیو و هفته های اخر فشار بالا، ازمایشات اورژانسی، بستری شدن... اوففف الان بهتره Smile)

فقط احتمالا انشالله دومین دخترم بیاد خونه حرفمو پس میگیرمBig Grin
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Arezoo1984، Hami99، liyane، nona، Rose، Roshanak7367، Sh96.shamim، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
(۱۴۰۰/۴/۳۱، ۰۲:۱۸ عصر)مینو نوشته است: نگران نباشید بچه ها.هر چقدر برین جلوتر بچه داری بهتر و راحت تر میشه.اول اینکه انرژی خودتون که در طی بارداری و زایمان از دست دادین به مرور برمی گرده.دوم اینکه به مرور قلق بچه دستتون میاد،خوابشو تنظیم می کنید و ... از همه مهم تر شیرین کاریای بچه بیشتر میشه که همین فوق العاده کارو راحت می کنه.

دقیقا همینطوره...
خوابشون منظم میشه، پیوسته و طولانی میشه... میشه توی زمان های خوابش کاری انجام داد و کتابی خوند و به خود رسید... بعد از یه مدت میشه زمان های اختصاصی با همسر داشت...
غذاشون از شیر تنها خارج میشه و کم کم غذاهای دیگه می خورن... بعد از شیر گرفتن که دیگه کلا حداقل روزی 5-6 ساعتتون آزاد میشه...
دستشوییشون اول منظم میشه بعد بزرگتر شن از پوشک هم گرفته میشن و هزینه و زمانتون آزاد میشه... یعد 5-6 سالگی هم که دیگه خودشون میرن...
اول اشاره می کنن و بعد حرف می زنن، دردشونو میگن، حرفشونو می گن...
حرف آدم رو می فهمن... دستورات رو می فهمن...
3 سالگی می تونید بذاریدشون مهد... روزی 1-2 ساعتتون و بعدتر احتمالا نصف روزهای کاری هفته تون آزاد میشه... می تونید ببریدشون کلاس های بازی، قصه، کتابخوانی ووو... و مربی با بچه بازی می کنه و شما یا همسرتون 1-2 ساعت می تونید همونجا کتابی بخونید یا ایمیلاتون رو جواب بدید ووو...
5-6 سالگی میرن پیش دبستانی و بعدشم مدرسه و کلاس های فوق برنامه شون و بازی و استخر و باشگاه وووو... و همه چیییز احتمالا بهتر میشه...

ولییییی دو سال تا سه سال اول خب سخته... من میگم اطلاع رسانی باشه که خانمها با اطلاعات کامل اقدام کنن... چون رسما 2-3 سال از عمر آدم سوخت میشه... البته خب بحث اونهایی که دور و برشون پره و کمک دارن فرق می کنه... اونها خیلی زودتر می تونن به جامعه برگردن و سر و کله زدن با بچه رو به این شدت نخواهند داشت...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Almam، Arezoo1984، Celin، Hami99، liyane، Nedaa28، nona، Targol، آیسان، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
(۱۴۰۰/۴/۳۱، ۰۱:۴۵ عصر)nona نوشته است: ترگل دلم برای بارداری تنگ شده خداییش سلطنت بود یعنی بخوام رتبه بندی کنم شیرین ترین دوره دوره اقدام به بارداریه، کلا هر ماه منتظر میشی یه بی بی میزنی شد که چه بهتر نشد میری راند بعدی ( من که همیشه میگم به چشم پروژه میدیدمش) بعد دوره بارداریه بعدش دوره شیردهی
بچه داری مخصوصا قسمت شیردهب رسما سرویس میکنه خدا به شما که توان مضاعف بده دو تا دسته گل داری
امااااااااااا همچنان میگم خدایا شکرت یه لبخند که میزنه کل گریه هاشو و بدقلقیاش یادم میره

وای نه نونا جون
شما الان نی نیت پیشته و دیگه استرس نداری براش مشکلی پیش میاد
فوقش خستگی جسمی داره این روزات
برای من که احتمال زایمان زودرس میدن هر روزش اندازه یه سال میگذره. روزارو میشمارم که یه هفته بگذره و پسرم بزرگ تر باشه موقع به دنیا اومدن.
واقعا فشار روانی آدمو بیشتر اذیت میکنه تا جسمی
من که فکر نکنم هیچ وقت دلم برای بارداری تنگ بشه
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • Hami99، Nedaa28، nona، Targol، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
کژال جون حق داری هم شما هم ترگل جون کلا برای هرکسی فرق داره گویا حالا ایشالا نینیت سر وقتم بدنیا میاد بعد ازت میپرسیم کدوم سختتره ولی کلا میایی جلوتر مرحله به مرحله سختتر میشه نمیدونم غول مرحله آخر چیه
پست زهره جونم منو به فکر برد که مراحل دبگه ایم هست داشتم فکر میکردم ازین سختتر دیگه کجاشه، پست رز جونم همینطور خدایی تا همینجا زندگیم کن فیکون شده ولی میرزید...
اره کژال پیشم هست اما نیست که زبون نداره نمیتونه مشکلشو بگه بعد خیلی ناتوانه و تنها پناهش مادرشه آدم داغون میشه من خیلی حس دلسوزی دارم بهش طفل معصوم

بعدم این ترس و استرس زایمان زودرس با همه هست منم همش میشمردم یه هفته برم جلو از هفته ۳۷ رد شم... ایشالا نی نی شما هم سر وقت دنیا میاد نگران نباش
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Hami99، Nedaa28، Targol، زهره جون، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
سلام بچه ها
الان داشتم ميخوندمتون ، چقد دغدغه هامون شبيه همه، اولين باري كه بچم بالا اوورد من مردم و زنده شدم ، كلي گريه كردم
باورتون ميشه همين الان كه دارم تايپ ميكنم تو بغل شوهرم بالا اوورد؟
منم از همه ي اين تكنيكا استفاده ميكنم
به قول يوتاب مخصوصا شب ها كه ميترسم توي خواب بالا بياره، بيست دقيقه بادگلو ميگيرم و نيم ساعت توي بغلم با زاويه ميخوابونم كه مطمعن بشم بالا نمياره
براي كوليكم من قطره پدي لاكت و كوليكز ميدم حس ميكنم بهتر شده قبلا كه اينا نبود بچم هلاك ميشد از گريه
بعد يه موضوع ديگه پسرم عادت كرده توي بغل بخوابه ، يعني مثلا شبا كه گريه ي خشم شب ميزنه بعد شير و پوشك و بادگلو وقتي ميخوام بذارمش توي گهوارش سريع چشماشو باز ميكنه دوباره مجبورم بغلش كنم، گاها چهار ساعت مدام توي بغلمه و من نشسته ميخوابم
راستي شيرمم به ضرب گالاكتومد و قرص لاكتاول برقراره
ولي دو وعده ي شب رو بهش كمكي آپتاميل ميدم كه بيشتر نگهش داره
دركل بچه داري واقعا سخته
منم همش دلم پيش ترگله كه دوقلو داره
ازين به بعد شبا هركس بيداره حاضري بزنه ببينيم چند نفر مشغول چرخه ي بچه داري هستن
منم برم ببينم ميتونم اين بچه رو بخوابونم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Arezoo1984، Hami99، Nedaa28، nona، Targol، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
به به لیانه جون منم همچنان دخترم بغل میخوابه گاهی لطف میکنه تو تختش دو ساعت میخوابه ولی اوایل که نود و پنج درصد زمان بغلم میخوابید الان به ۸۰ درصد رسیده Smile
کم کم راهکارهای جدید دستت میاد منم تا بییت روزگی نشسته خوابم میبرد کمرم‌داغون شد اما یاد گرفتم اون شبایی که تو تخت کنار نمیخوابه اول بغلش میکنم کمی که خوابش سنگین شد کم‌کم بالشو‌هل میدم پایین تا تقریبا افقی شم بعد دو تا بالش دو سمتم میذارم نه خودم قل بخورم نه بچه از روم بیفته بعد آروم بچه رو به پهلو میگردونم و باسنشو میچسبونم به بالش کناری که حمایت بشه دمر نشه
اینطوری دو سه ساعت میخوابه گاها
بعدم دوش نیست که سرویس میشدم و نمیتونستم کار کنم به پا هم عادتش دادم البته پا با زاویه زیر پاهام قسمت زانو‌بالش میذارم که خسته نشم بعد بچه رو میذارم رو پام اروم تکونش میدم این روش طول زوز به دردت میخوره رو مبلی جایی بشینی غذا بخوری بچه رم بذاری رو پات بخوابه. ضمنا دختر من اصلا رو تاب برقی نمیمونه به یک دقیقه نکشیده گریه میکنه کلی تلاش کردم عادتش بدم نشد
حتی تخت کنار مادر هم به صدای موسیقیش و ویبرش حساسه و بدش میاد برخلاف نی نیای دیگه که معمولا دوست دارن
با صداهای سفیدم میونه نداره
فقط موسیقی سنتی که تو بارداری یکی دو ساعت روزانه گوش میدادم الانم موقع گریه زمزمش کنم گوشاش تیز میشه و آروم میشه
این بود انشای من
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • (کژال)، Arezoo1984، Hami99، liyane، Nedaa28، Targol، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ
مرسي نونا جونم خوبيه سايت اينه كه ادم ميفهمه نگرانيه مشترك داره
فكر كردم فقط پسر منه كه بغل دوست داره
ساعت ٣:١٤ دقيقه ست و من در چرخه ي پسرم به سر ميبرم ١٠ دقيقه پيش خشم شب زد
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • nona، Rose، سروناز، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 13 مهمان