(۱۴۰۰/۶/۲۱، ۰۳:۰۶ عصر)Mari90 نوشته است: آقا یعنی میشه یه روز من بگم کاش وزنم بیشتر بود!! خخخ
اصلا اونایی که دنبال چاقی هستن را درک نمیکنم خخ
نه ماری جون هیچوقت این فکرو نخواهی کرد



و حتی خوردن غذا لذت بخش تر بود تا اینکه هر لقمه که دهنم میذارم به فکر چاقی باشم...
می دیدم که چقدر جدی تر گرفته می شدم!!!! ولی وقتی اضافه وزن داری اصلا دیدگاه ها متفاوته... و فکر می کنن تنبلی، نمیشه روت حساب کرد، جدی نیستی وووو...
مطمئن باش لاغر کنی خیلی خوشحالتر خواهی بود و به این روزا فکر نمی کنی

راستی منم 800 گرم نسبت به کمترین وزنی که توی دو سال اخیر داشتم، کم کردم... با اینکه خیلی ناامید بودم و فکر میکردم وزنم قفل شده... و هر جور می خوردم وزنم زیاد می شد که کم نمیشد...
ولی مساله ای که این بود، اینه که به نظر خودم همیشه کم می خوردم... ولی یه هفته دقت کردم (بدون نوشتن) و دیدم نه بابا زیاد می خورم... و یه فعالیت جانبی برای خودم پیدا کردم (یه روز درمیون حدود 2 ساعت میریم بدمینتون یا پینگ پنگ بازی می کنیم و پسرمم با باباش می مونه یا توی زمین می چرخه...) و یکی دو روز در هفته هم پیاده روی بالای 4000 قدم پیوسته و تند (حتی دویدن) رو اضافه کردم... (توی خونه هم حدود 2000 تا 3000 قدم روزانه حرکت می کنم!!!!! خودم باورم نمیشد ولی یه مدت با گوشی توی جیبم کارهام رو انجام دادم و دیدم راه رفتنم توی خونه هم آنچنان کم نیست)
یه نکته ی خیلی مهم دیگه هم این بود که توی کتاب عادات اتمی خوندم... که اگه می خوای عادت رو حذف کنی چطور این کار رو می تونی انجام بدی... و اینکه به هدفت نگاه کنی نه به کار... که مثلا آیا انتخاب یک آدمی کهسالم غذا می خوره، یک تکه کیکه یا یه موز؟ و یا یه آدم سالم و قوی پله رو انتخاب می کنه یا آسانسور... و همینجوری دارم از موقعیت ها استفاده می کنم دیگه...با یکم خودآگاهی که قبلا نداشتم عمل می کنم...
و یکم به حجم آبم هم دقت کردم و دیدم انگار هر موقع تشنه ام دلم می خواد غذا بخورم (و با خوردن آب گرسنگیه برطرف می شد!!!!)... خلاصه که حسابی انگیزه گرفتم


میگم آیا ساعت هوشمندی داریم که کالری ورودی هم بگه؟


آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم